بسیاری ازسخنان و تهدیدها و دستورها هم همین بار روانی را دارد. همین بار روانی زندگی مردم را درهم شکسته، دلهره ونگرانی را بر روح و ذهن جامعه ایرانی حاکم کرده است و فرار نیروی مادی و سرمایه انسانی را رقم زده است. با همین تحریمها که آگاهانه به هیچ پنداشته میشود امید وآرزوها بادرد وغم در هم آمیخته و با اندوه از میان رفته است. روزی تحریمهای نعمت خوانده شد و جیب کاسبان تحریم چنان انباشته از ثروتهای باد آورده شده که دامن زدن وگسترش تحریمها به دهانشان جنان شیرین آمده که دل کندن از آنها امری شبه محال شده است.
من نمیدانم ویژگی این پستها و موقعیتها چیست که هرکس فرصتی مییابد به رنگ قدرت میشود و با منطق حاکم برجهان واقعی فاصله میگیرد؟! اینکه فرصتها را میدهیم و تهدیدها را میخریم و منافع ملی را به تاریک خانههای ذهن واندیشه سپردهایم نمیتواند نگران کننده و تردید برانگیز نباشد. نگرانی برای ایران جدیتراست. اینکه کشورهای رنگارنگ به دلیل شرایط حاکم توان زور گوئی برعلیه کشور ما را پیدا کردهاند زجر آور است. آقای پزشکیان در بندرعباس از ناتوانی درتأمین حتی یک میلیارد دلار سخن میگوید. چه کسی مملکت را به این حال و روز رسانیده است؟ با دریای ثروت چرا فقرمطلق برای کشور ما رقم خورده است؟ میپرسند چرا اردوغان به تحریم کنندگان ایران پیوست، پاسخ روشن است منافع ملی ترکیه را فدای هیچ رابطهای با ما نمیکند. بی توجهی به منافع ملی درهیچ جای دنیا همانند ایران نیست، خوب این روند ادامه خواهد داشت. همه کشورها از شرایط کنونی برای خودشان امتیاز دست وپا میکنند. نگرانی مردم با واقعیت هماهنگ است. دولت و حکومت نتوانستهاند اعتماد لازم را در مردم ایجاد کنند دوران گفتار درمانی هم سپری شده است. اینکه ما نمیخواهیم و یا نمیتوانیم و یا نمیگذارند که از فرصتها استفاده کنیم مردم را نگران میکند. واقعیتهای میدانی اسباب نگرانی است. هرچند که فریاد برآورید که:
آسوده بخوابید که شهر امن وامان است.