این رویکرد منفی و گاه خصمانه نسبت به ایران، ریشه در عوامل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و حتی روانشناختی دارد که شناخت آنها میتواند گامی مهم در مقابله با این چالش باشد. در دنیای امروز که فضای فرهنگی و سیاسی جهانی بهشدت متلاطم است، وضعیت فرهنگ ایران نیز در معرض آزمونی جدی قرار گرفته و نقش فرهنگپروران و اهل تفکر بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.
ریشههای ایرانستیزی را میتوان از چند منظر بررسی کرد. نخست، جایگاه تاریخی ایران به عنوان یکی از تمدنهای کهن و مستحکم جهان، گاه باعث حسادت و نگرانی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای شده است. از حملات اسکندر مقدونی گرفته تا رقابتهای استعماری اروپایی، ایران همیشه در معرض تهدید و تحقیر قرار گرفته است. این نگرش گاهی در قالب تصاویر منفی در ادبیات، هنر و روایتهای تاریخی شکل گرفته و به تدریج به بخشی از نگاههای کلیشهای نسبت به ایران بدل شده است.
علاوه بر این، تفاوتهای فرهنگی، زبانی و دینی میان ایران و کشورهای همسایه یا قدرتهای غربی، بستر دیگری برای ایجاد سوگیری و ایرانستیزی فراهم کرده است. گاه این تفاوتها بهانهای برای تحریف واقعیتها و بزرگنمایی نقاط ضعف یا مشکلات داخلی ایران شده است.
وضعیت تازه فرهنگ ایران در جهان متلاطم
امروزه جهان در دورهای بیسابقه از تغییرات سریع و بیثباتی قرار دارد. تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطح جهانی، تأثیرات گستردهای بر فرهنگها و هویتهای ملی میگذارد. فرهنگ ایران نیز در این شرایط به دو صورت مواجه شده است: از یک سو تلاش برای حفظ هویت و میراث تاریخی، از سوی دیگر نیاز به نوآوری و بازتعریف خود در فضای جهانی.
رسانههای جدید، شبکههای اجتماعی و جریانهای مهاجرتی باعث شدهاند که فرهنگ ایران بیش از گذشته در معرض نقد، بازخوانی و گاه تحریف قرار گیرد. این شرایط فرصت و تهدید را همزمان ایجاد کرده است. در حالی که جهان ایرانی امکان معرفی فرهنگی غنی و پیچیده ایران را فراهم میکند، جریانهای نادرست و برداشتهای سطحی میتوانند تصویر ایران را مخدوش کنند.
وظیفه فرهنگپروران و اهل تفکر
در چنین شرایطی، نقش فرهنگپروران، اهل قلم و اندیشمندان بیش از پیش برجسته میشود. آنها باید با شناخت عمیق ریشههای ایرانستیزی و تحولات جهانی، به بازسازی تصویر ایران کمک کنند. نخستین وظیفه این است که با ارائه تحلیلهای واقعبینانه و مستند، به مقابله با کلیشهها و تحریفها بپردازند. از سوی دیگر، باید فرهنگ ایران را نه تنها به عنوان میراثی تاریخی، بلکه به عنوان فرهنگی زنده و پویا معرفی کنند که در تعامل با جهان، قابلیت سازگاری و نوآوری دارد. این کار مستلزم همکاری میان فرهنگورزان داخل و خارج کشور، ایجاد فضای گفتوگو و تبادل اندیشه و همچنین بهرهگیری از فناوریهای نوین است. بهعلاوه، توجه به نسل جوان و آموزش درست آنها در شناخت و ارزشگذاری فرهنگ خود، از اولویتهای مهم است. ایرانستیزی پدیدهای چندوجهی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ دارد و در جهان امروز با پیچیدگیهای تازهای همراه شده است. فرهنگ ایران در این میان هم با تهدید و هم فرصتهایی روبهرو است که میتواند به شکلگیری تصویری تازه و مثبت از ایران در جهان منجر شود.