هیچ تلاش سازمان یافتهای برای به دست آوردن آرای بیشتر انجام نگرفته بود. خود آنها هم انتظاری غیر از این نداشتند واگر این پیشنهاد داده نمیشد اثر بهتری داشت. این اقدام بیشتر جنبه رفع تکلیف داشت. برخی گمان میکردند شاید چین با رایزنی با امریکا و سایر کشورها این پیشنهاد را داده است. حضور بازرسان درایران و بازدید از سایتهای اتمی هم دردل سنگ غربیها اثر نکرد. اقدام غیر حقوقی وغیر اخلاقی کشورهای اروپایی هم که درهماهنگی کامل با امریکا صورت گرفت، پرده از واقعیت تلخ حاکم بر مناسبات جهانی برداشت. بانیان تحریمها وقطعنامهها که چین و روسیه هم جزو آنها هستند بیش از همه طلبکار هستند و رجز میخوانند. دیگر سخن از فرصتهای سوخته، نه کارساز است و نه راهگشا. امریکا وغرب نشان دادند که به هیچ پیمانی پایبند نیستند.
معیارهای دوگانه نه پنهان که آشکارا بر جهان سیاست حکم میرانند. پیشنهاد روسیه وچین تنها رأی پاکستان والجزایر را همراه داشت. یعنی درمهم ترین نهادهای بینالمللی هم منطق زور توانمندتر از قانون وحقوق اساسی است. هرچند رفتار جمهوری اسلامی در امر سیاست خارجی پرهزینه وکم بازده بوده است و گوش حاکمان سنگینتر از آن است که سخنان دلسوزان را در زمان مناسب بشنوند، ولی منطق زور حاکم برمناسبات بینالمللی هم روی دیگر سکهای است که دربرابر ما قرار گرفته است. اینکه امریکا واروپا از ایران بخواهند تنها ابزار دفاعی خود یعنی توان موشکی خود را تقدیم کند و در همان حال اسرائیل به پیشرفتهترین ابزار نظامی مجهز شود با هیچ منطقی سازگار نیست. هیچ ایرانی میهندوستی تن به چنین پیشنهاد ویرانگری نخواهد داد. امریکا و اروپا هدف ازگفتوگو را تسلیم در سایه تهدید میخواهند و این مقوله امروز بیش از هر زمان دیگری روشن شده است. ما میتوانستیم به چنین نقطهای نرسیم، ولی اکنون در جایی ایستادهایم که باید با منطق تازه و رفتار نو با آن روبهرو شویم.
رسالت حاکمیت آن است که با مردم از در آشتی درآید و جایگاه آنها را در تعیین سرنوشت به رسمیت بشناسد. اگر همبستگی ملی جایگزین پراکندگیها و چنددستگیها و…شود. آنگاه این انسجام ملی است که توان کشور را افزون کرده وامکان برون رفت از مشکلات و تحریمها را به ارمغان خواهد آورد. تکیه برخود ومنابع داخلی اعم از مادی و انسانی نسخه شفابخشی خواهد بود که استواری میهن را رقم خواهد زد.تکیه برخود، با باز کردن همه میدانهای سیاست وفرهنگ واقتصاد و…. بر روی مردم وفعال کردن مشارکت مردم در همه زمینهها ودامن زدن به حس تعلق و وابستگی ملی -میهنی گره گشای همه نارسائیها وکمبودها و محرومیتها وتحریمها خواهد بود.
منفعت ملی فراتر از نگرشهای حزبی باید جای خود را در اداره کشور باز کند.
ملی شدن صدا وسیما وگرفتن تریبون از تندروها گام مهمی است که بی توجهی به آن خسارت بار است.
فراخواندن همه اندیشهها برای مشارکت در امر ملی تدوین برنامههای مناسب باشرایط جاری جای اما واگر ندارد. باز کردن فضای نقد وگفتوگو فوریترین نیاز جامعه است. مسئولیت پذیری حاکمیت جای برو وبرگرد ندارد.
ما باید با هم، برای ایران از این میدان پرخطر گذر کنیم وسهم حاکمیت در فراهم کردن شرایط از همه بیشتر است..
تسلیم شدن دربرابر ملت مهمترین ابزار برای مقاومت دربرابر بیگانگان است.