ستاره صبح، فائزه صدر: نشست مشترک رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و سران اتحادیه اروپا به ریاست شارل میشل رئیس شورای اروپا و امیر قطر روز چهارشنبه ۲۵ مهر (۱۶ اکتبر) در بروکسل برگزار شد. بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی برای اولین بار در نشست اتحادیه اروپا در بروکسل شرکت کرد و به سران ۲۷ کشور اتحادیه اروپا و رهبران شش عضو شورای همکاری خلیج فارس پیوست که نشان دهنده تمعیق روابط شورا و اتحادیه اروپا است. در پایان این نشست طی بیانیه مشترکی ادعاهایی علیه جزایر سه گانه ایرانی (تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی) مطرح شد و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا اعلام کردند: «ما از ایران میخواهیم به اشغال جزایر سه گانه امارات متحده عربی، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که نقض حاکمیت امارات متحده عربی و اصول منشور سازمان ملل متحد است پایان دهد.»ستاره صبح در گفتوگو با علی بیگدلی، استاد دانشگاه و پژوهشگر سیاست خارجی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
در بیانیه پایانی نشست مشترک شورای همکاری های خلیج فارس و اتحادیه اروپا در پرداختن به حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه از واژه "اشغال" استفاده شده است. این موضع گیری به ما چه میگوید؟ چرا در این برهه از زمان اتحادیه اروپا علیه ایران وارد میدان شده است؟
این نشست در زمان حساسی انجام گرفته است. ایران در موقعیت خطرناکی قرار گرفته و سایه حمله اسرائیل بر آسمان ایران گسترده است.
از طرفی برگزاری اجلاس بروکسل با سفر های وزیر امور خارجه ایران به کشور های عربی هم زمان شد. متأسفانه بیانیه پایانی این اجلاس به شکل زنندهای نشان میدهد سفر های دیپلماتیک دستاوردی نداشت.
از دلایل ناکامی این سفر، نبود فضای دیپلماسی منطقهای برای ایران است. دستگاه دیپلماسی ایران این نکته را تشخیص نداده بود. به عقیده من دیپلماسی منطقهای عراقچی بی موقع بود.
در شرایطی که هنور جای پای تحرکات خصمانه در منطقه باقی است، کشور های عربی ارادهای برای فشردن دست دوستی ایران ندارند. حوثیها که تحت حمایت ایران قرار دارند و منابع نفتی عربستان را زدهاند. چطور میتوان از عربستان انتظار همراهی و همکاری داشت.
درحالیکه ایران با اردن و مصر اختلافاتی دارد، سفر وزیر امور خارجه به این کشورها چه دستاوردی خواهد داشت؟ مگر اینکه رسانه های موافق اصل سفر را به عنوان دستاورد فهرست کنند!دلسوزان و افرادی که نگاه های ملی و میهنی دارند سال هاست که دولتها را به برقراری روابط دوستانه به همسایگان و کشور های منطقه تشویق کردند و روزهایی که خودسران و آتش به اختیاران به سفارتها و کنسولگریها حمله میکردند سر در گریبان بودند، آن روزها به توصیه "لزوم روابط دوستانه با کشور های منطقه توجه نمیشد" امروز که فضای پذیرش وجود ندارد هر روز به سمت یکی از این کشورها دست دوستی دراز میکنیم، اما چه حاصل؟!
بازیگری ایران در فضای بینالمللی ماهرانه نیست. در سیاست خارجی و به ویژه سیاست منطقهای استراتژی نداریم و به یکباره تصمیم میگیریم و عمل میکنیم.
به یکباره تصمیم گرفته شد برای کاهش فشار اسرائیل به کشور های عربی متوسل بشویم، اما به این نکته فکر نکردهایم که این تصمیم امروز چقدر جواب میدهد و آیا رفتارمان در دهه های گذشته اجازه خواهد داد این دیپلماسی منطقهای یک شبه جواب بدهد یا نه؟!
ژنرال سیسی رئیسجمهور مصر به آقای عراقچی گفته است: "اگر قرار باشد منطقه آرامش پیدا کند، همه باید سطح تنش را کاهش دهند و از دخالت در منطقه خودداری کنند." در نقطه مقابل آقای عراقچی در عمان با نماینده حوثیها ملاقات کرده و هماهنگیهایی داشته اند. چنین سردرگمی در دیپلماسی منطقهای ایران دیده میشود.
در چنین شرایطی اروپاییان با اتحادیه عرب به عنوان بزرگترین اتحادیه نظامی، اقتصادی و سیاسی دنیا در بروکسل به گفتوگو نشسته اند و نتیجه در بیانیه منعکس شده است.
رفتار اروپا با ایران به زخمی برمی گردد که از فرستادن موشک و پهپاد ایرانی به روسیه بر دل دارند. اروپا ورود پرواز های ایرانی به فرودگاه های اتحادیه را ممنوع کرد و افراد و نهادهایی تحریم شدند. این وضعیت نشان دهنده قطع کامل روابط اتحادیه اروپا با ایران است.
درحالیکه یکی از نیاز های سیاسی، امنیتی و اقتصادی و اجتماعی ایران، ارتباط خوب با اتحادیه اروپا است. سالها است که در مصاحبهها و یادداشتها میگویم باید بهترین روابط را با اروپاییان داشته باشیم و هر طور شده اتحادیه اروپا را برای خود نگه داریم. اروپا در اختلافات ایران و آمریکا واسطهای مطمئن بود که از دست رفت. شورای همکاری های خلیج فارس به خوبی از موقعیت بد ایران در جهان استفاده میکند.
اروپا با مشکلات اقتصادی روبهرو است. خاورمیانه ثروتمندترین منطقه جهان است. افزایش سرمایهگذاری غرب در منطقه انگیزه خوبی برای نزدیکی شورای همکاری های خلیج فارس و اتحادیه اروپا است. ایران زیر سایه چنین معادلاتی از سرزمین مادر به یک اشغالگر از نگاه اروپا تنزل داده شده است.
آیا ادعاهای مطرح شده در مورد جزایر سه گانه میتواند در فضای حقوقی بینالملل خطری برای ایران ایجاد کند یا خیر؟
این ادعا اگر چه در فضای داخلی ایران، سخنی پوچ و بی مایه است اما به مرور در فضای جهانی برای کشورمان مسئله ایجاد خواهد کرد.
در سال های اخیر شدت مطرح شدن این ادعا بالا رفته و نشان میدهد نقشههایی پشت پرده در جریان است به ویژه که این بیانیهها میتواند در شورای امنیت به قطعنامه تبدیل شود.
اگرچه تصور میشود روسیه و چین به قطعنامههایی علیه ایران رأی ممتنع میدهند اما این دو کشور در مواردی حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه را به رسمیت نشناخته و امارات را صاحب جزایر معرفی کرده اند. بعد از صدور این بیانیه در بروکسل باید منتظر دیگر اقدامات غرب در این خصوص باشیم.
قبل از این نشست حتی کشور های دوست ایران از جمله چین و روسیه و حتی ژاپن که کشوری بی طرف است یا کره جنوبی در مورد جزایر اظهار نظر کرده و حق حاکمیت ایران بر سه جزیره را نقض کرده و این جزایر را متعلق به امارات متحده عربی دانسته بودند.
به فرصت سوزی دستگاه دیپلماسی در عدم گسترش روابط با کشور های منطقه به موقع اشاره کردید. در این حوزه چه خطاهایی رخ داده و چگونه میتوان حافظه منطقه را از خاطرات خصومت با ایران پاک کرد؟
بعد از انقلاب آقای روحانی یکی از مقامات موثر در نظام بود که برای اولین بار در اظهار نظری غیر منتظره اعلام کرد باید بحرین را بگیریم و به عنوان استان چهاردهم به ایران ملحق کنیم. آن ماجرا نقطه عطفی در بروز تیرگی روابط ایران و دنیای عرب بود.
چنین اظهاراتی بعدها نیز به اشکال مختلف و بعضا به صورتی تحریک آمیز مطرح شد و به عنوان دخالت ایران در امور داخلی بحرین جلوه کرد تا جاییکه بحرین با ایران قطع رابطه کرد و به سمت اسرائیل کشیده شد و امروز جزو اولین امضا کنندگان طرح ابراهیم است. متأسفانه دخالتها و موضع گیری های ایران در منطقه کشور های عربی را یک به یک به دامان اسرائیل انداخت. به ویژه در ارتباط با عربستان سعودی چهره مقبولی از خود نشان ندادیم. در طول چهار دهه گذشته ایران همواره در نقطه مقابل کشور های عرب منطقه ایستاده بود. نتیجه این شد که در اتفاقی که برای یحیی سنوار افتاده هیچ کشور عربی واکنشی نشان نمیدهد چون این گروه اخوانی به ایران و ترکیه نزدیک است. در غیر دوستانه بودن نگاه شیخ نشین های خلیج فارس مقصریم و برای تغییر شرایط مجبوریم نوع نگاهمان به سیاست خارجی، دیپلماسی و سیاست منطقهای خود را تغییر دهیم. نگرش ایران به جهان و منطقه باید تغییر کند وگرنه با نگاه های قبلی شرایط همین خواهد بود.