وفاق را سازگاری و همراهی دانستهاند و در نگاه کلان میتوان همبستگی را از آن برداشت کرد. این روزها وفاق با پسوند ملی زیاد شنیده و گفته میشود، اما آیا بهراستی میتوان کابینه پیشنهادی را نشانهای از وفاق ملی دانست یا خیر؟ بسیاری در این مورد گفته و نوشتهاند. بازهم از این مقوله سخن فراوان خواهد رفت.
واقعیت میدانی چیست؟
بیش از نیمی از مردم به انتخابات نه گفتند. درصد بالایی از شرکتکنندگان به خاطر ترس از جلیلی به پزشکیان رأی دادند. اصلاحطلبان تمامقد به میدان آمدند و…
پرسش: سهم جمعیت نیامده گان در بین وزیران کجاست؟ آیا با نبودن نمایندهای از تحریم کنندگان میتوان از وفاق دم زد؟
اهل سنت نمایندهای در بین وزیران ندارند، آیا محروم کردن این بخش از مردم معنای وفاق میدهد؟ اگرچه ملاک شایستگیها و توانمندیها و نگاه ملیگرایانه داشتن است، اما در میدان واقعیت زنان و جوانان و اهل سنت با داشتن همه ویژگیهای مورداشاره سالها از داشتن حقوق برابر با دیگران محروم ماندهاند. بر کابینه و دولت میتوان هر نام و عنوانی نهاد ولی گذاشتن نامی که با واقعیت همخوانی ندارد بازی با واژههاست.
واژهها ارزش و اعتباردارند. پاسداری از شأن و جایگاه واژهها نیز رسالت مهمی است که نباید به فراموشی سپرده شود. اگر بخواهیم نمونهای از گزینش درست واژهها و عنوانها را به یادآوریم. دولت اصلاحات است که نام و عنوان با واقعیت همخوانی داشت و دارد.من پزشکیان و دولت چهاردهم را همچنان فرصت میدانم و تلاش برای موفقیت دولت را در شرایط کنونی در راستای منافع ملی ارزیابی میکنم ولی این سبب نخواهد شد که بر واقعیتها چشمبسته و ایرادات و نارساییها را ازنظر دور بدارم.