آیا میتوان گفت حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه و کشته شدن مستشاران ایرانی تلاشی برای درگیر کردن کشورمان در جنگ است یا خیر؟
تجربه منطقه در مورد اسرائیل از سال 1967 شروعشده است. در آن زمان اسرائیل بهتنهایی توانست چهار کشور عربی را در عرض یک هفته شکست دهد. اسرائیل در آن تاریخ خود را در نقش قهرمانی نظامی تثبیت کرد.
مصر، سوریه، اردن و فلسطین در عرض شش روز از ارتش یک کشور تازه تأسیس، شکست خوردند. آن جنگ برای اسرائیل اعتباری نظامی بود که هنوز هم به آن تجربه میبالد.
سال 1973 زمانی که سادات به فرانسه سفر کرد من در پاریس بودم و مصاحبه او با رادیو فرانسه را گوش کردم. از انور سادات، رییس جمهور مصر پرسیدند چرا به واشنگتن سفر میکند؟ او در پاسخ گفت: "برای اینکه به رییس جمهور آمریکا بگویم ما دیگر نمیتوانیم با ایالت پنجاه ویکم شما بجنگیم."
اسرائیل به افتخارات نظامیاش وابسته است. برای آنها برتری نظامی از هر چیزی مهمتر است. اکثریت شهروندان اسرائیل نیروی نظامی هستند. همه مردم خدمت نظامی را تجربه میکنند. رقم بسیار ناچیزی از مردم اسرائیل را میتوان جزو مردم عادی بهحساب آورد.
منطقه از زمان تأسیس اسرائیل تا امروز، تا این اندازه بر لبه برنده جنگ قرار نگرفته بود. اسرائیل تمام نیروهای نظامیاش را در این جنگ به کار گرفته است. به تعریفی امروز آن کشور ازکارافتاده و سایر فعالیتها با اختلال روبرو است. باوجود محدودیت جمعیتی نیروی نظامی در چند جبهه میجنگند و هزینه سنگینی را به دولت و مردم اسرائیل تحمیل میکنند.
اسرائیل پیشازاین جنگ هم با مشکلات اقتصادی درگیر بود. اگرچه آمریکا قول کمک مالی داده و حمایتهای غرب شامل اسرائیل میشود اما هزینه جنگ بالا است.
چندی پیش یکی از مقامات اقتصادی اسرائیل در مصاحبهای اعلام کرد از زمانی که حوثیها دریای سرخ را در کنترل گرفتهاند، واردات اسرائیل 45 درصد کاهش پیداکرده است. تمامی این موارد نشان میدهد که گسترش جنگ و طولانی شدن جنگ به نفع اسرائیل نیست.
با توجه به این موارد تحرکات اسرائیل در مورد ایران چه تحلیلی میتواند داشته باشد؟ آیا اسرائیل باهدف قرار دادن نظامیان ایران در سوریه اهداف دیگری را دنبال میکند؟
به نظر من اسرائیل برای جلوگیری از گسترش جنگ و برای پیشگیری از مداخله ایران در جنگ، به نمایش قدرت دستزده است. اسرائیل بهزعم خود پروبال ایران را در منطقه میچیند. هدف قرار دادن نیروهای نظامی ایران و حزبالله در منطقه دعوت به جنگ نیست بلکه اخطاری برای عدم ورود به جنگ است.
اسرائیل میخواهد فعالیت گروهها و قدرتهایی را که امکان برخورد با او رادارند محدود شود.
اسرائیل میخواهد با چنگ و دندان نشان دادن ترسی در دل طرف مقابل به پا کند وگرنه مسلم است که اسرائیل توان جنگیدن در برابر ایران را ندارد. بهویژه که آمریکا میلی به جنگیدن با ایران نشان نداده است.
اسرائیل مهرههایی رامی زند تا نشان دهد میتواند بازی کند ولی در صورت ورود ایران به بازی لزوماً اسرائیل برنده نخواهد بود.
سطح تنش در منطقه گسترده، ولی کنترلشده است و هنوز به مرحلهای نرسیده که از وقوع جنگی در زمان نزدیک صحبت کنیم.
مناسبترین عکسالعمل ایران در برابر تحرکات اسرائیل چیست؟ چگونه میتوان از گسترش درگیریهای نظامی جلوگیری کرد؟
ایران باید در برابر اسرائیل سیاست خویشتنداری در پیش بگیرد، زیرا اقدامات انتقامجویانه زیانآور است. فضای کلی منطقه به نفع ایران نیست. امروز عراق و اقلیم ورود کالاهای ایرانی را ممنوع کردهاند. در شرایط تحریم، این دو منطقه فضای تنفس اقتصاد ما بود.
فضای منطقه و بینالملل نسبت در قضاوت اقدامات ایران مخدوش شده است. در چنین شرایطی هر اقدامی علیه کشور تفسیر خواهد شد.
عملیات تلافیجویانه ایران در خاک پاکستان حسابنشده بود. باید در نظر داشت که این همسایه شرقی دهمین ارتش نیرومند جهان را دارد. پاکستان سیستم اطلاعاتی قدرتمندی دارد. تعامل ایران با پاکستان به نفع کشورمان است ایران باید پیش از اقدامات تلافیجویانه علیه گروههای تروریستی دولت پاکستان را از مقاصد خود باخبر میکرد.
ایران فعلاً باید از سیاست انتقامجویانه فاصله بگیرد و در کنترل سطح تنش در منطقه مؤثر باشد. دیپلماسی باید بهدوراز ذهنیت انتقامجویانه و جلوتر از نظامیگری حرکت کند و حوادث را از نزدیک تجزیهوتحلیل کند و تصمیمات را تأیید کند.
شرایط خاورمیانه حساس شده است. بهطورکلی شرایط جهان طوفانی است. ایران حتی در صورت درگیر شدن اسرائیل و حزبالله نیز باید خویشتنداری کند. حاکمیت در قبال 85 میلیون نفر ایرانی مسئولیت دارد. بنابراین ضرورت ندارد منافع کشور و ملت فدای درگیری و تنش شود.