شهراد شاهرخی طهرانی-نویسنده و تحلیلگر اجتماعی
آنچه که به اصول انسانیت و شناخت بشری مربوط است می توان گفت که انسان، زاده اندیشه های یک جامعه است که می تواند آدمی را به درجه ای از شناخت رسانده تا انسان آنچه را که کشف می کند به تکامل رساند؛ حال، این تکامل چه گونه در ضمیر انسان و در چه راستایی به وقوع می پیوندد؟ گاهی این تکامل از شناخت و اصول خدا شناسی و معرفت به حقیقت درون انسان وصل شده و گاهی از طریق پوچی و نا آگاهی ست که انسان را به پست ترین نقطه در عالم هستی می کشاند. رشد انسان معنوی در عالم خاک سبب می شود که آدمی حقیقت افلاک را درک کرده و به اصول معرفت شناسی و انسان شناسی در جامعه ای انسان ساز رسیده باشد،که این فرآیند بلکه برآیند بایستی در جامعه ای انسان پرور شکل گرفته تا در نهایت، انسانی فرهیخته در جامعه و اجتماع بوجود آید.
زوال جامعه
اگر جامعه ای در جهت توسعه و پیشرفت فرهنگی ، اقتصادی ، معنوی و ارزشهای اخلاقی تلاش نکند ، آن جامعه رو به انحطاط فکری و عملی و رفتاری پیش می رود و دیگر بازسازی یک ارزش اجتماعی صحیح در جامعه سخت خواهد شد. لذا در خواهیم یافت که جامعه به همراه سیاست های مطلوب و معقول دستگاه حاکم در مملکت می تواند عرصه ها و میدان های انسان سازی را در جامعه فراهم آورد تا انسان ها به آسودگی و فراغت خاطر به کامل شدن ارزش های انسانی خود پرداخته و نیز به بالا رفتن فهم و درک خود نیز کمک فراوانی کرده باشند.
جامعه سعادتمند و انسان فرهیخته
جامعه ای سعادتمند خواهد شد که انسانی فرهیخته و آمیخته با معنویت و عشق را تحویل اجتماع دهد. این مهم نیازمند اندیشه ای ست که آدمی را به سطح بالای حقیقت شناسی و خودشناسی که اساس آن بر خداشناسی ست می رساند. جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نقش کلیدی و مهمی در شکل دهی به هویّت ما دارد، پس باید بدانیم جامعه از چه طریقی هویّت ما را شکل می دهد و کدام جامعه، سیمای هویّت ما را زیباتر می سازد؟ قاعدتا جامعه ای که ارزشهای سنتی و تاریخی خود را حفظ کرده و همگام با مدرنیته شدن جوامع به پیشرفت و تکامل خود و بار آوردن انسان هایی فرهیخته ، آمیخته با معنویت انسانی کمک کرده باشد. جامعه ای که با کمک ارزش نهادن و احترام گذاشتن افراد به اصول عقیدتی، سیاسی و فکری و فرهنگی یکدیگر مسیر سعادت را پیموده و آن جامعه خاستگاه فرهیختگی و فرهیختگان و آمیختگانی از عشق و صلح و مدارا باشد که در آن رشد و نمو یافته اند.
تعامل افراد با یکدیگر
بله ، اندیشه و رفتار بشر فرآیند رفتارهای یک جامعه می باشد و این رفتارها را ما افراد در یک جامعه تشکیل می دهیم. البته نقش تبلیغی حاکمیت یک مملکت هم در پرورش انسانی فرهیخته و متخلق به آداب نیک انسانی مؤثر است.
تعامل افراد در جامعه بایستی بر اساس مهر و عشق باشد تا ریشه درخت زندگی در اجتماع بر این اساس آب خورده تا شکوفا شده و ثمره نیک دهد ، بایسته و شایسته است که جلوه های نور و مهر در بشر به نمایش گذاشته شود تا بشر بر اساس صلح و دوستی و عشق به آفرینش های پاک دست یابد و این آفرینش ها را ما خودمان نیز می توانیم ایجاد کنیم. اگر انسان در جهت تعالی روحی و فکری خود تلاش کند خویش را در آینه معنویت دیگری خواهد دید و این انعکاس و بازتاب، متقابل خواهد بود که سبب نشر این نور و رفتار پاک در جامعه و بلکه سبب انتشار آن در جهان و عوالم دیگر خواهد شد.