عبدالرضافرجی راد، دیپلمات پیشین
تفاوت زیادی بین الگوی کشورداری قطر با سایر کشور های عربی نظیر امارات، عربستان و بحرین نباید دید. قطر با توجه به رویکرد سیاست خارجی اش تفاوت هایی با این کشور ها دارد ولی این فاصله، استراتژیک نیست. به طور مثال رویکرد قطر نسبت به ایران به نظر متفاوت از نگاه سایر کشور های عربی به جمهوری اسلامی ایران است. ولی باید توجه داشت که قطر تمام ثروت و امکانتش را که روز به روز شاهد رشد آن هستیم از یک میدان نفتی و گازی به دست آورده است. میدانی که در خصوص آن با ایران مشترک است. پس قطر نمی تواند در سیاست خارجی اش همان رفتاری را در پیش بگیرد که عربستان و امارات با ایران دارند. اگر بر جام جهانی اخیر متمرکز شویم، امکاناتی که قطر را به اینجا رسانده است محصول استخراج گاز و نفت از میدان مشترک اش با ایران است. به طور طبیعی اختلاف جدی بین ایران و قطر می تواند تمام برنامه ریزی این کشور را تحت تاثیر قرار دهد. از طرفی قطر به خوبی می داند که تنگه هرمز منطقه ای استراتژیک است و باید با همکاری همسایه شمالی اش مدیریت شود. این موارد بر نگاه ویژه قطر به ایران تاثیر دارد. از این منظر رفتار قطر برای سایر کشور های عربی منطقه نیز توجیه پذیر است. در مساله اخوان المسلمین که عربستان و امارات حساسیت خاصی بر این گروه دارند و اگر در سال های اخیر به ظاهر از میزان حساسیت ها کاسته شده است به این دلیل است که این کشور ها توانسته اند روابط خود با ترکیه را گسترش دهند و از میزان نگرانی ها کاسته شده است. اما در مورد قطر مساله متفاوت است. جمعیت بومی قطر 250 هزار نفر است. با چنین جمعیتی همه چیز تحت کنترل است. مگر چند نفر مرد بالای 20 سال در میان این جمعیت وجود دارد که اخوان المسلمین بتوانند تاثیرات سیاسی کلانی بر آنها داشته باشند و سیاست قطر را به خطر بیاندازند؟! در عربستان جمعیت 30 تا 35 میلیون است. عربستان حتی حمله به مکان مقدس مکه را تجربه کرده است که افرادی به ذدنبال تغییر رژیم بودند. احتمال این تجربه برای امارات نیز وجود دارد. چون باید 11 میلیون نفر را با افکار مختلف اداره کند. نگارنده مجددا تاکید می کند که تفاوت زیادی در کشورداری بین قطر و عربستان و امارات وجود ندارد بلکه تفاوت ها جزئی است. بخشی از عملکرد قطر تبلیغاتی و به جهت کسب پرستیژ است. قطر با این جمعیت محدود و وسعت کم می خواهد رقابتی در منطقه داشته باشد و با امارات و عربستان در رقابت است. ریشه این رقابت ها به زمانی برمی گردد که پدر امیر قطر علیه پدر کودتا کرد. قطری ها همواره تلاش کرده اند ضعف جغرافیایی و کوچک بودن کشور خود و کمبود جمعیتی را در رقابت های ژئوپولتیکی و با مطرح کردن خود در منطقه و جهان جبران کنند. هر چه ثروت بیشتر شد با این سیاست تبلیغی جایگاهی برای خود ایجاد کردند. قطر سعی می کند با اهدا تابعیت به قهرمانان ورزشی کشور خود را مطرح کند. میزبانی جام جهانی نیز در همین راستا بود یا افتتاح شبکه الجزیره نیز در این راستا انجام شد. اگر چه که در این مسیر اشکالاتی از جمله رشوه دادن قطر به برخی مطرح شده است. سیستم در قطر بسیار ساده عمل می کند و حکومت از پدر به پسر می رسد ولی همین روال در میان هفت امیرنشین امارات پیچیده تر است و باید هر کدام حق و حقوقی داشته باشند. در عربستان هم رسیدن به سلطنت امری پیچیده و مسیری دشوار دارد. از این رو تفاوت ها در نوع حکمرانی قطر در مقایسه با سایر کشور های عربی بسیار جزئی است و تفاوت در استراتژی تبلیغی و رقابت های قطر برجسته تر است. قطر همواره می خواهد خود را بالا بکشد و از ژئوپولتیک رسانه استفاده می کند اگر چه رقبا نیز العربیه را در مقابل الجزیره علم کردند.