دکتر رسول نظر پور، نویسنده و مدرس دانشگاه
گاهی نویسنده به عنوان مشاور به جلسات هم اندیشی دعوت می شود. مثلا وقتی قرار است تصمیمی برای تاکسیرانی گرفته شود در جلسه حضور دارم و می بینیم که در جلسات هیچ اثری از رانندگان تاکسی دیده نمی شود. وقتی از جلسه خارج می شویم متوجه می شویم مسئولین شرکت کننده سوار ماشین های گران قیمت می شوند و از محل می روند. یقینا تصمیماتی که در چنین جلساتی گرفته می شود به درد جامعه هدف یعنی تاکسیرانی نمی خورد.
مساله حجاب و عفاف نیز با وجود تفاوت ذاتی و ماهیتی که نگارنده در مثال فوق زد از منظر برخورد با این موضوع در همین حدود بررسی می شود. یعنی جامعه هدف در جلسات تصمیم گیری و برنامه ریزی و در زمانی که مساله مورد بحث و گفت و گو است، مورد توجه جدی قرار نمی گیرد و مشارکتی در آنچه برای آنها تصمیم گرفته شده ندارند.
در حوزه پدافند غیر عامل فرهنگی بحثی وجود دارد که به ما می گوید برای حفظ فرهنگ چه باید بکنیم. و اگر نمی توانیم فرهنگمان را ارتقا بدهیم برای حفظ فرهنگ موجود باید چه کاری بکنیم و چه طرح هایی را اجرا کنیم تا حداقل از وضعیت موجود عقب نرویم. بحث حجاب و عفاف موضوعی است که باید در این حوزه و طبق این قاعده مورد بررسی قرار بگیرد.
سخن ابتدایی نگارنده این است که اگر در حوزه عفاف و حجاب پیشگیرانه عمل می شد کار به اینجا نمی رسید و وضعیت بهتر از امروز بود که بعد از وقوع چنین حوادثی در حال بررسی جرایم و در صدد طرح کردن محدودیت های تازه ببرای متخلفین هستیم.
شاید دسته بندی جامعه بانوان به محجبه و بد حجاب از ابتدا نگاه درستی نبود و می بایست به شیوه ای متفاوت عمل می کردیم. آنچه دنبال شد حالتی از تخاصم در جامعه ایجاد کرد و امروز شاهد شکافی در بین مردم هستیم. نگاه دو دسته از شهروندان نسبت به هم به شکل نگاهی دشمنانه است. این وضعیت برای جامعه خطرناک است. دو قطبی و شکاف های ایجاد شده تنها می تواند برای دشمن بهره داشته باشد.
طرح هایی که اخیرا از آن ها صحبت می شود از جمله قطع خدمات اجتماعی برای افراد بدحجاب و بی حجاب یا ایجاد محدودیت هایی در استفاده از امکانات عمومی همگی می تواند آب بر آسیاب دشمن ریختن باشد.
گویی عده ای عادت کرده اند که با نگاهی دموکراتیک به مسائل بنگریم و در زمان تصویب یک قانون و در ایام بررسی آیین نامه ها جامعه ذی نفع را مشارکت دهیم و حق رای جامعه هدف را به رسمیت بشناسیم.
افراد بی حجاب یا بد حجاب باید به عنوان فردی از افراد جامعه در سرنوشت خود مشارکت داشته باشند چه بسا که مشارکت دادن این افراد آنها را از نزدیک با عواقب اجتماعی رفتارشان آشنا کرده و در تغییر رویه ها موثر واقع شود.
وقتی درباره حجاب تصمیم می گیریم درباره شیوه پوشش و سبک زندگی زنان جامعه که نیمی از جمعیت کشور هستند برنامه ریزی کرده ایم. در چنین کار بزرگی باید زنان شاغل و زنان خانه دار و حتی دختران دانش آموز را مشارکت داد. وقتی نمایندگان این زنان در مجلس اندک و در اقلیت به سر می برند باید به طور مستقیم از جامعه زنان و دختران کشور دعوت کرد تا در تصمیم گیری در خصوص عفاف و حجاب بانوان مشارکت کنند.
زنان ایران باید تصمیم بگیرند که افراد بد حجاب و بی حجاب جریمه بشوند یا نه؟! از خدمات اجتماعی محروم شوند یا نه؟! خروجی چنین جلسه ای به خیر عمومی نزدیکتر است. چطور به خودمان اجازه می دهیم پشت درهای بسته برای نیمی از جمعیت کشور تصمیم بگیریم؟!
قانونی که 50 نفر که عموما هم مردان هستند، پشت در های بسته برای جمعیت زنان تدوین کرده اند قابلیت اجرا پیدا نمی کند و مثل بسیاری از قوانینی که پروسه مشارکت دادن جامعه را طی نکرده، روی کاغذ می ماند و اجرا نمی شود.
ضمن اینکه هر اصلاحی باید ابتدا از بدنه دولت شروع شود. پهلوی هم وقتی قانون کشف حجاب را اجرا کرد ابتدا زنان منتسب به دربار را بدون حجاب ظاهر کرد. امروز جامعه شاهد این است که بعضا و خانواده آقازاده ها در سفر خارجی بدون حجاب ظاهر می شوند و بعضا عکس این افراد در فضای مجازی منتشر می شود.
در چنین وضعیتی چطور می توان قانونی درباره حجاب و عفاف تدوین کرد و مردم را در داخل ملزم به اجرای آن دانست. آیا می توان محدودیتی برای اعضای خانواده آقازاده ها ایجاد کرد یا خیر؟ آیا می توان برای حساب های بانکی آنها محدودیتی ایجاد کرد یا خیر؟ آیا آنها را از خدمات عمومی محروم خواهیم کرد؟