میثم آرایی، کارشناس حوزه نفت و انرژی
منابع نفتی ، برای کشور ساختار اقتصادی متفاوتی ایجاد کرده است تا جاییکه تحولات سياسی، اجتماعی و اقتصادی ايران همواره تحت تاثیر نفت و در چهارچوبی است که با مسائل نفت و انرژی در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارد.
وابستگی اقتصاد ايران به نفت انکار ناپذیر است. یعنی ما در شرایطی که کشور نمی توانست نفت خود را بفروشد یا پول فروش نفت را دریافت نمی کرد هم به منابع نفتی نیازمند بودیم و نتوانستیم با توجه به شرایط طولانی تحریم، چسبندگی اقتصاد کشور به نفت را کاهش دهیم و درآمدهای جایگزینی ایجاد کنیم.
وابستگی به نفت در سال های 89-85 و در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به اوج خود رسید. اما در همین دوران درآمد هاب بالای نفتی کشور نفت نتوانست شاخص های كيفی و روند توسعه اقتصادی کشور را بهبود ببخشد. حتی در این دوره مواردی از قبيل فقر، بيكاری و نابرابری به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرد.
نفت در دولت های مختلف به جای رفع معضلات جامعه، به وخامت شاخص نابرابری منجر شد. اما در سال های گذشته نفرین نفت بیش از پیش گریبانگیر جامعه شد و با شدت گرفتن تحریم ها و کم شدن بی سابقه درآمد نفتی کشور، شاهد ضعیف شدن اقتصاد، کاهش ارزش ریال، تورم و گرانی در بازار های کشور و به تبع آن ریزش طبقه متوسط و رشد فقر در کشور بودیم.
کشور همچنان با فروش نفت خام، دلار دریافت کرده و می کند، در سال های اخير به دلیل کاهش فروش نفت کشور برای خرید مواد اولیه بخش صنعت، ماشین آلات و تجهیزات، غذا، دارو، کالا و دیگر ملزومات خود با کمبود و مشکلات روبرو بود. تبدیل دلار به ریال در وضعیتی که عرضه و تقاضا متوازن نیست به نفع اقتصاد کشور نیست.ریشه تورم بالای ۵۰٪ محصول وابستگی به نفت و تحریم نفتی کشور است.
این فرآیند کشور را از مسیر توسعه خارج کرد و مسئولین از انجام اصلاحات ضروری جهت تجدید ساختارهای اقتصادی بازماندند.
تجربه صد ساله ایران در وابستگی کشور به منابع نفتی همواره این هشدار را می داد که ما روزی به نفرین منابع دچار خواهیم شد. تحریم ها پرده های خوش خیالی را پایین انداختند و با سرعت دادن به مشکلات اقتصادی کشور نتیجه اين وابستگی شوم را به رخ کشیدند.
تحریم ها می توانست فرصتی ایجاد کند تا کشور به سوی جایگزین کردن منابع درآمدی پیش برود و امروز که در آستانه حصول توافق برجام هستیم این بیم می رود که با از سر گیری فروش نفت و با تشکیل سرمایه نفتی باز هم ایران به مسیر قبل بازگردد.
بخصوص با افزایش قیمت نفت و فروش میلیون ها بشکه نفت شناور ایران بر روی آب های خلیج فارس، حصول درآمد های هنگفت نفتی بعد از امضای توافق حتمی است به ویژه که ایران از سایر شروط خود صرف نظر کرده و به امتیازات اقتصادی توافق چشم دوخته است.
اما آیا سرازیر شدن درآمد های نفتی بعد از دوره نسبتا سنگینی از تحریم به معنای ریشه کن شدن فقر در کشور خواهد بود؟ قطعا این طور نیست زیرا در دهه های قبل هم با وجود درآمدهای عظیم نفتی، کشور در امر فقر زدايی، اشتغال زايی و شاخص برابری توفیق چندانی نداشت.
به طور کلی درآمدهای عظیم ناشی از منابع طبیعی باید منجر به تولید ثروت و پیشرفت در اقتصاد کشور شود و فقر را کاهش دهد. با این وجود همان طور که اشاره شد طی سالهای متمادی تجربه کشور خلاف این مساله را نشان داده است.