دکتر حسن نظری
پژوهشگر حوزه تاریخ و تمدن
دیرزمانی پیش ما بودیم و بزرگان قلمبهدستی که آثارشان شمع فروزان محفل عاشقان و دلسوختگان بود. در باب پیچیدگیهای زندگی شمسالدین محمد بزرگ (حافظ) یا مشرف الدین مصلح سیاح (سعدی) یا خواجه نظامالدین زاکانی (عبید زاکانی) که هر سه تقریباً در یک دوره میزیستهاند و رندی را به کمال رساندهاند، سخن زیاد است؛ اما این سه تن را فارغ از قضاوتهای روزگار همواره به بزرگی و سخنوری میشناسیم. آنچه سرودند و گفتند و نوشتند در دل پارسیزبانان خانه کرد؛ «امیر هوشنگ ابتهاج» نیز.
چه کسی میتواند منکر نقش گرانبهای «سایه» در ضمیر دلهای عاشق انسان ایرانی باشد؟ سایه شاعر دلدادگیها و خسرو چکامههای دلبرانه بود. او را نه از افعالش که از کلام پیر و جوان ایرانیان باید شناخت؛ از یادوارهای که مردم روز و شب از اشعار وی بر زبانشان جاری است.
«سایه» خالق ارغوان، سپیده و سرگشته بود. او راوی گلها و گلچین و دلباخته گالیا و سرگشته شاملو بود. «سایه» زیباترین اشعار را برای موسیقی ایرانی فراهم آورد. محمدرضا شجریان پای ثابت اجرای تصانیف هوشنگ ابتهاج بود. اینک هر دو را از دست دادیم؛ اما خوشا سعادتی نسل ما را که همعصر با اینان بودیم.