نزدیک به دو دهه است که جایگاه ایران در صحنه بینالمللی تحت تأثیر مسئله هستهای قرارگرفته و با افت و خیزهایی موجب تضعیف موقعیت اقتصادی کشور ما شده است. جهانیشدن اقتصاد که از سالهای پس از جنگ جهانی دوم شتاب چشمگیری گرفت امروزه به حدی پیش رفته است که دیگر هیچ کشوری نمیتواند مستقل از روابط حاکم بر اقتصاد جهانی به حیات خود به عنوان اقتصاد مدرن امروزی ادامه دهد.
نظریههای منسوخ و خطرناک خودکفایی
متأسفانه نظریههای منسوخ و خطرناکی مانند خودکفایی هنوز در کشور ما طرفدارانی دارد غافل از اینکه این مفهوم سوای پیام ایدئولوژیکی خاص خود، هیچ مضمون علمی یا عملی در جهت منافع ملی ندارد. این حرف موردعلاقه برخی سیاستمداران حاکم که «ما سرنوشت اقتصادی کشور را به توافق هستهای گره نمیزنیم» آشکارا شعاری تبلیغاتی - انتخاباتی و تهی از واقعیات عینی است زیرا در دنیای امروزی هیچ کشوری نمیتواند اقتصاد خود را منازع از روابط اقتصاد جهانی نگاه دارد. سیاستمداران اغلب گرایش به این دارند آرزوهای خود را به عنوان واقعیات عینی دستیافتنی معرفی کنند گرچه مردم در زندگی روزمره خود اثری از آنها مشاهده نکنند.
نوسانات نرخ ارز نشانه یا نمادی از روابط پیچیده اقتصاد ملی ایران و روابط بینالمللی
رابطه وثیق میان مسائل هستهای و اقتصاد ایران به اراده کسی بستگی ندارد که بتوان از گره زدن یا نزدن این دو سخن گفت. برای پی بردن به این رابطه نیازی به بررسی دادههای گسترده و پیچیده اقتصادی نیست فقط کافی است نگاهی به تأثیرپذیری هرروزه و آشکار نوسانات نرخ ارز در بازار آزاد و اخبار و شایعات مربوط به مذاکرات هستهای بیندازیم. نوسانات نرخ ارز در چنین شرایطی چیزی نیست جز نشانه یا نمادی از روابط بسیار پیچیده میان اقتصاد ملی ایران و روابط بینالمللی، یا به سخن دیگر، قسمت پیدای نوک کوه یخ پنهانی که سرنوشت اقتصاد کشور را رقم میزند.
قرار گرفتن ایران در مرکز
تنشهای سیاسی بینالمللی
اگر رشد اقتصادی کشور ما در یک دهه گذشته نزدیک به صفر بوده، سطح رفاه خانوارها بهشدت کاهشیافته و اشتغال جوانان و تحصیلکردگان به معضلی بزرگ تبدیلشده جملگی، سوای سیاستگذاریهای اقتصادی غلط، تا حدود زیادی ناشی از قرار گرفتن ایران در مرکز تنشهای سیاسی بینالمللی بوده است. رشد اقتصادی نیازمند سرمایهگذاری و فعالیت کارآفرینان است اما نا اطمینانی نسبت به آینده مانند سم مهلکی در این خصوص عمل میکند. هیچ سرمایهگذار یا کارآفرینی در شرایط نا اطمینانی و ریسک سیاسی غیرقابلپیشبینی حاضر نیست سرمایه خود را به خطر اندازد.
خسارت تعلیق مذاکرات هستهای
وانگهی، در تعلیق نگهداشتن مذاکرات هستهای و تعلل در به نتیجه رساندن آن و ختم ماجرا، هر علت سیاسی که داشته باشد، به لحاظ اقتصادی برای کشور ما خسران عظیمی به همراه دارد. در شرایط امروزی بازار جهانی انرژی که به علت جنگ اوکراین، نیاز مبرمی به صادرات نفت ایران وجود دارد تأخیر در توافق هستهای هزینه فرصت از دست رفته فوقالعاده زیادی برای کشورمان دارد چراکه با افزایش حداقل یکمیلیون بشکه در روز صادرات نفت و درآمد حاصل از آن میتوان بخش اعظم کسری بودجه دولت را جبران کرد و به فرایند تورمی خطرناکی که جامعه گرفتار آن شده است تا حدود زیادی پایان داد. البته هزینه فرصتی که به آن اشاره شد منحصر به موضوع بازیافتن بازارهای از دست رفته در این سالهای تحریم و نیز کمیت درآمدهای دولت نیست بلکه کیفیت آن نیز اهمیت بسیاری دارد که ناظر بر مسئله «دور زدن» تحریمهاست.
به یاد داریم که واقعیت ناشی از پوشیده نگاهداشتن بسیاری از اطلاعات درگذشته و توسل به شیوههای نامتعارف فروش و بازاریابی، جامعه ما را به چه فسادهایی آلود. پرونده فساد فوق تصور بابک زنجانی هنوز بسته نشده است.
«کاسبان تحریم» حرفهای در کمیناند
در وضعیت کنونی نیز «کاسبان تحریم» حرفهای در کمیناند و معلوم نیست در حال پختن چه آشی برای اقتصاد نحیف و درمانده کشور هستند. ضرورت رسیدن به توافق هستهای موضوعی است که سرنوشت اقتصاد ملی کشور به آن گره خورده است و نباید دستآویزی برای رقابتها و تصفیهحسابهای تنگنظران جناحی و گروهی قرار گیرد. امیدواریم مسئولان محترم ذیربط فراموش نکنند که در چه بزنگاه تاریخی مهمی برای ایران عزیز قرارگرفتهاند.
برگرفته از دنیای اقتصاد