سیروس الوند میگوید: داریوش مهرجویی به این سادگی پیدا نمیشود. سالها طول میکشد تا یک خیام یا یک مولانا پیدا شود. این هم همان است. به سادگی کسی مهرجویی نمیشود. با این همه آثار درخشان. فیلمهای بد مهرجویی در مقایسه با خودش، فیلم بدی است ولی ممکن است در مقابل فیلم من، فیلم خوبی باشد.
۱۷ آذر ماه سالروز تولد فیلمسازی بود که اگر میبود و به قتل نمیرسید ۸۶ ساله میشد.
سیروس الوند در مراسم بزرگداشت داریوش مهرجویی که در آذر ماه سال ۱۴۰۲ به همت انجمن منتقدان سینما، در خانه سینما برگزار شد، از مصاحبهای یاد کرد و گفت: وقتی بعد از «الماس ۳۳» با آقای مهرجویی مصاحبه کردم، از نظر من، یک فیلمساز غربزده میآمد؛ آن موقع، جلال آل احمد پرچمدار ضدغربزدگی بود. به نظرم آمد که او ربطی به سینمای ایران نخواهد داشت. تماشاچی نخواهد داشت. حرفهایی میزد که من نمیفهمیدم. حرفهای فلسفی میزد. بعد با «گاو» همه را شوکه کرد. «گاو» خیلی فیلم سادهای است؛ روایتی جوانانه با محتوای کامل فلسفی. آن موقع، فیلمساز مورد علاقه ما، کیمیایی بود. بچه محل بودیم و چاله میدان بزرگ شدیم. ادا و اطوارهای روشنفکران آن دوره را نداشت. به هر حال، مهرجویی را همچنان دنبال کردم و بسیار متاثرم که این پایان باز اتفاق افتاد. ماجرای کیومرث پوراحمد هم پایان باز است.
این کارگردان در بخشی از سخنانش هم مطرح کرد: من نمیدانم که در نسلی که در چند سال اخیر وارد سینما شدهاند، کسی میتواند به اعتبار مهرجویی نزدیک شود یا نه؛ مهرجویی به این سادگی پیدا نمیشود. سالها طول میکشد تا یک خیام یا یک مولانا پیدا شود. این هم همان است. به سادگی کسی مهرجویی نمیشود. با این همه آثار درخشان. فیلمهای بد مهرجویی در مقایسه با خودش، فیلم بدی است ولی ممکن است در مقابل فیلم من، فیلم خوبی باشد.
در سال ۹۴ در اولین نشست علمی «سینما و اندیشه»، آثار و شیوهی فیلمسازی سه کارگردان صاحب سبک ایرانی، «علی حاتمی، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی» که در فرهنگسرای هنر برگزار شد، زندهیاد علی معلم منتقد در بخشی از سخنانش با اشاره به «دایره مینا» مهرجویی گفته بود: «فیلم «دایره مینا» به کارگردانی داریوش مهرجویی کلیدواژهایست برای ورود به دنیا و آثار این کارگردان. کارگردانی که هم به سینما دلبستگی دارد و هم به جامعه. کلمهی «مینا» در این فیلم هم در مورد شخصیت میناست و در باب دیگر به معنای «غیر این جهانی» آورده شده است. ما در آثار مهرجویی این رفت و آمد و دو جهان را زیاد میبینیم که نوعی سرگشتگی این دنیایی و هم حیرانی آن دنیایی را در خود دارد.
نکته مهم دیگر این است که سینما دو نوع مخاطب دارد و به دو نوع استفاده میشود؛ هم به عنوان هنری سرگرمکننده و شعفآور (همان چیزی که عامه مردم از سینما انتظار دارند) و نوع دیگرش سینمایی است که در عین جذاب بودن مخاطب را به عالم دیگری وارد میکند که آن تفکر است. این سینمای اندیشمند و متفکر به درد کسانی میخورد که در سینما به دنبال چیزی بزرگتر از سرگرمی هستند.
برگرفته از: ایسنا