لوگو
1404 پنج‌شنبه 20 آذر
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1404/08/27 - شماره 2634
نسخه چاپی
کیان ایران‌مهر- استاد دانشگاه مشهد

اما و اگرها درباره خودسوزی و خودکشی

جامعه با دو تراژدی روبرو است. خودسوزی اعتراضی احمد بالدی در اهواز و خاموشی فؤاد شمس، فعال رسانه‌ای؛ این دو رخداد نشانه انباشت آسیب‌ها در ساختار اجتماعی و مدیریتی کشور هستند که حل آن‌ها، مستلزم بازنگری و تغییر رویکرد حکمرانی است.
*ناهنجاری معیشتی
حادثه‌ احمد بالدی، ریشه در مفهوم جامعه‌شناختی «آنومی» (بی‌هنجاری) دارد؛ وضعیتی که در آن گسستی عمیق میان اهداف اقتصادی جامعه (مانند کسب درآمد مشروع برای بقاء) و ابزارهای دست‌یابی به آن اهداف در ساختار رسمی به وجود می‌آید.

*آسیب‌ها
-فلاکت ساختاری: وقوع چنین فاجعه‌ای در خوزستان، استانی غنی اما رکورددار شاخص فلاکت، نمایانگر نابرابری ساختاری و توزیع نامتوازن ثروت است. جوانانی چون بالدی، به‌جای قرار گرفتن در جایگاه نیروی مولد اقتصاد رسمی، به حاشیه‌نشینان اقتصاد غیررسمی تبدیل می‌شوند که بقایشان به یک دکه‌ی ساده گره‌خورده است. 
-سلطه‌ بوروکراسی قهرآمیز: نهادهایی چون شهرداری که باید نقش خدمات‌دهی و تسهیل‌گری اجتماعی را ایفا کنند به دلیل نهادینه شدن بی‌مسئولیتی و فرهنگ تحقیر در بدنه اداری به بازوی انتظامی و قهرآمیز نظم صوری تبدیل‌شده‌اند.
-غلبه‌ قدرت بر قانون: شواهد حاکی از آن است که اقدام شهرداری برای تخریب دکه، بدون توجه به تأکیدات قضایی و به‌صورت خودسرانه صورت گرفته است. 

*تحقیر به‌مثابه‌ کنش سازمانی: در چنین محیطی، پاسخ کنایه‌آمیز مأمور به تهدید به خودسوزی، نه صرفاً یک خطای فردی، بلکه تبلور فرهنگ‌سازمانی ناشنوا و تحقیرکننده نسبت به کرامت شهروندان فرودست است.
-بدن به‌مثابه‌ زبان اعتراض: هنگامی‌که تمام کانال‌های گفت‌وگو، تشکلیانی و مطالبه گری بسته می‌شوند و بوروکراسی با قهر پاسخ می‌دهد، فرد احساس بی‌قدرتی مطلق می‌کند. در این شرایط، خودسوزی به یک کنش اعتراضی نمادین و آخرین فریاد علیه ساختار اداری شهرداری تبدیل می‌شود؛ پدیده‌ای که در جامعه‌شناسی به‌عنوان مرگ به‌مثابه‌ زبان اعتراض شناخته می‌شود.
*ازخودبیگانگی نخبگان و فرسایش سرمایه‌ اجتماعی
واقعه‌ فؤاد شمس، عمق بحران را از حوزه‌ی معیشت به حوزه‌ی سرمایه‌ی انسانی و سیاسی تسری داد. 

*آسیب‌شناسی حذف و ازخودبیگانگی:
-حذف بر مبنای هویت سیاسی: حذف و طرد متخصصین چون شمس از دایره‌ مشارکت و اشتغال آبرومند (مانند ممانعت از تحصیل در مقطع دکتری یا یافتن شغل مناسب)، نشان‌دهنده‌ی یک عیب ساختاری در نظام گزینش است. این نظام گزینشی، به‌جای اولویت دادن به شایستگی تخصصی و کارآمدی عملی، معیار را بر همسویی فکری و عقیدتی قرار می‌دهد.
-ازخودبیگانگی ساختاری: این رویکرد، درنهایت به ازخودبیگانگی  نخبگان منجر می‌شود؛ زیرا نیروی متخصص، خود را متعلق به ساختاری که توانایی‌ها و اندیشه‌های او را به رسمیت نمی‌شناسد، نمی‌بیند. 
-تهدید مشروعیت: در شرایطی که رئیس‌جمهور هشدار می‌دهد «نمی‌توانیم حکومت کنیم، درحالی‌که مردم گرسنه هستند»، ناتوانی در جذب نخبگان دلسوز و هم‌زمان، ناتوانی در حفظ معیشت یک خانواده‌ی فرودست، اعتماد عمومی را مخدوش و پایه‌های مشروعیت نظام حکمرانی را تهدید می‌کند.

*اصلاح بوروکراسی و تسهیل مشارکت
حل این مشکلات ریشه‌ای، نیازمند تصمیمات جسورانه و جامع‌نگر در سطح ساختار است.

*بازتعریف مأموریت بوروکراسی اجرایی:
-نهادینه کردن فرهنگ کرامت: ضروری است که بوروکراسی پایین‌دستی، ازجمله شهرداری‌ها و سازمان‌های اجرایی، از یک سازمان قهری و انتظامی به یک سازمان تسهیلگر و خدماتی تبدیل شوند. 
-کنترل فساد بوروکراتیک: باید نظارت قضایی و قانونی بر عملکرد نهاده‌ای اجرایی به‌ویژه در تصمیمات مرتبط با حقوق معیشتی مردم (مانند تخلیه املاک) تقویت شود تا امکان خودسری اداری و سوءاستفاده‌های سلیقه‌ای مسدود گردد.
-برنامه‌ریزی برای حاشیه‌نشینان: ضروری است که نهادهای شهری، به‌جای تخریب، برنامه‌های جامع و سازنده برای ساماندهی و حمایت از مشاغل غیررسمی و خوداشتغالی تدوین کنند تا فقر از ریشه حل شود، نه اینکه صرفاً از دیدگان پاک گردد.

* اصلاح رویکرد گزینش و ایجاد امنیت شغلی:
-تفکیک شایستگی و عقیده: در تمام ترجمان‌های غیرسیاسی، غیرنظامی و غیرامنیتی (اقتصادی، خدماتی، فرهنگی و آموزشی)، باید معیار گزینش صرفاً بر مبنای شایستگی تخصصی، پاک دستی، تعهد به کار و کارآمدی عملی باشد. حذف افراد متخصص به دلیل اختلاف‌سلیقه فکری، باید به‌عنوان یک تخلف ساختاری تلقی شود که کارآمدی ملی را به خطر می‌اندازد.
-گشایش فضای گفت‌وگو: برای جلوگیری از تبدیل «خشم انباشته‌شده» به «کنش فردی ویرانگر»، باید مجاری رسمی و مسالمت‌آمیز برای اعتراضات مدنی و تشکل‌های صنفی مستقل گشوده شوند. 
-ترمیم سرمایه‌ی اجتماعی: باید تلاش کرد تا با پاسخگویی سریع، شفاف و قاطع در برابر متخلفان اداری (چنانکه در پی حادثه بالدی تا حدی انجام شد)، اعتماد ازدست‌رفته‌ی مردم به‌نظام مدیریتی‌ترمیم شود. 

*نتیجه‌گیری
تراژدی‌های بالدی و شمس، زنگ خطر جدی برای مسئولان است: اگر ساختار حکمرانی نتواند زندگی شرافتمندانه را برای یک شهروند فرودست تضمین کند و نتواند فرصت مشارکت را برای یک نخبه‌ی متخصص فراهم آورد، درواقع، خود به عامل تولید بحران تبدیل می‌شود.
اصلاحات ساختاری در بوروکراسی اجرایی و تسهیل روند گزینش، دو بال لازم برای تقویت کارآمدی نظام و احیای کرامت شهروندی هستند. وظیفه‌ی نظام، اصلاح ساختارهای معیوب است.

برگرفته از جماران

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • ما از تاریخ درس نمی‌گیریم
  • انتخاب چهار شهردار مسلمان در غرب
  • دست‌ رانت‌خواران در جیب ملت
  • نهادهای بودجه خوار
  • اما و اگرها درباره خودسوزی و خودکشی
  • تولد ۱۷ سالگی ستاره صبح
  • پیامد خسارت بار خشکیدن دریاچه ارومیه
  • مردی که ایران را با ریشه‌هایش آشتی داد
  • افت بی‌سابقه بارش برف در دو دهه
  • پرسپولیس و حفظ بدون ریسک سرژ اوریه
  • بازگشت آقای گل به پرسپولیس
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.