سید محمد کاظم سجادپور
رفتار بینالمللی ایالات متحده در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، نه تنها با دوره اول او قابل مقایسه نیست، بلکه با کمتر دورهای از مدیریت سیاست خارجی آمریکا برابری میکند. مجموعه گفتارها و رفتارهای بینالمللی آمریکا در طی این دوران چیزی نیست جز تجدیدنظرطلبی در روابط بینالمللی. البته تجدیدنظرطلبی پدیدهای پایدار و کهن در مناسبات بینالمللی بوده و خواهد بود.
اما آنچه جلب توجه میکند، کیفیت تجدیدنظرطلبی در روابط بینالمللی معاصر است. جالب آنکه تجدیدنظرطلبی، انحصاراً به ایالات متحده منحصر نشده و به شکلهای مختلف در جهان روابط بینالمللی میتوان آن را مشاهده کرد.
چگونه میتوان پدیده تجدیدنظرطلبی در روابط بینالمللی را مورد بررسی و تجزیهوتحلیل قرار داد؟ در پاسخ باید «واقعیت پایدار تجدیدنظرطلبی در روابط بینالمللی»، «تنوع و رنگارنگی در روایتهای تجدیدنظرطلبانه در روابط بینالمللی» و «ماهیت تجدیدنظرطلبی معاصر در روابط بینالمللی» را مورد بررسی قرار داد.
در خصوص پایداری پدیده تجدیدنظرطلبی در روابط بینالمللی باید در نظر داشت که سامانه و چیدمان قدرت در جهان، اولاً با آنچه در درون واحدهای سیاسی و کشورها میگذرد متفاوت است و ثانیاً سامانهها و نظمهایی که در سطح جهانی برقرار شده، ناشی از جنگها و شکستها و موفقیتها بوده و طبیعتاً نارضاییهای خفته و آشکاری را در پی برقراری هر نظم بینالمللی در پی داشته است. لذا نظم بینالمللی مانند نظم داخلی نیست ولی بینظمی هم نیست.
در هر دورهای مجموعهای از هنجارها، قواعد و نهادها بر روابط بینالمللی حاکم بوده است و این ارکان، به گونهای نظم نسبی را برقرار میکردهاند. اما پیوسته و بهطور همزمان نارضایی از وضع موجود نیز مشاهده میشود. کنشگران به دلایل مختلف از نظم جاری راضی نبودهاند.
شاید جدیترین و خطرناکترین روایت تجدیدنظرطلبی، روایت دولت جاری آمریکا از روابط بینالملل است. باید در نظر داشت که ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم، به تعبیری معمار نظم جهانی بود که ارکان ترکیبی آن مجموعهای از نهادهای بینالمللی، قواعد و هنجارهای حقوق بینالمللی، اتحاد و ائتلافهای نظامی و کنشهای مربوط به حوزه اقتصادی بود.
هرچند که نظم بینالمللی بعد از جنگ جهانی دوم، با انواع و اقسام نشیب و فرازها روبرو بود و البته چندان هم راحت نبود ولی نوعی ثبات مخصوصاً در هنجارها و قواعد را در آن مشاهده کرد، اما آنچه که در تجدیدنظرطلبی نوین ایالات متحده وجود دارد، تخریب همان نهادها و قواعدی است که خود ساخته و دیگران را به زور و یا با رغبت به رعایت آنها فراخوانده است.
روند تخریب نظم جهانی آمریکا ساخته توسط خود ایالات متحده، هرچند در دور دوم ترامپ به اوج رسیده، اما سابقهای قابل ملاحظه در تحولات داخلی و خارجی آمریکا در دهههای معاصر دارد. برآمدن نومحافظهکاران در بیش از دو دهه پیش، نشانهای از این دگراندیشی بود که اشغال عراق و افغانستان را در پی داشت و حال ترامپ است که میخواهد ونزوئلا را اشغال کند.
هیچگاه آمریکا اینقدر تجدیدنظرطلب نبوده است که امروز میباشد. آمریکای ترامپ، ناراضی از موقعیت جهانی آمریکاست و میخواهد هژمونی جهانی را برقرار کند، اما این تجدیدنظرطلبی با همه آسیبها و تخریبها به هژمونی جهانی آمریکا منجر نخواهد شد.
منبع: دیپلماسی ایرانی