نگاشت ششم
دو صد گفته چون نیم کردار نیست. در پنج یادداشت پیشین، گفتمان مدلسازی اقتصاد جایگزین سرمایه داری در سطح نظری و انتزاع و همچنین کلیات پروژه ی تحقق آن در سطح عملی، بیان گردید. اکنون، یادداشت حاضر به بیان نام زمینههای تخصصی و متخصصان آن که ضرورتاً در اجرای پروژه ی مدلسازی اقتصاد جایگزین شرکت خواهند داشت، اختصاص داده میشود. حرکت اجرایی با متفکران عمدتا اهل فلسفه در جایگاه هیات امنا و متولیان پروژه آغاز می گردد. هیات امنا، متخصصانی در تخصص های زیر را ضرورتاً به شرکت در پروژه دعوت خواهند کرد:
کارشناسان اقتصاد سیاسی و جامعه شناسان؛ اقتصاد دانان؛ حقوق دانان؛ متخصصان اطلاعات و مشابه سازی در فضای مجازی (این زمینه ی تخصصی، چتری است که بسیاری تخصصهای زیر مجموعه ی خود را حمایت می کند).
در یک جمع بندی اجمالی، میتوانیم دست اندرکاران این پروژه را از نظر رابطه ی انسان و رفتار سیستم دیجتال در تعاملی دوطرفه به سه دسته تقسیم کنیم1-متولیان پروژه؛ 2- صاحبنظران و کارشناسان علوم انسانی؛ 3 ـ متخصصان فضای مجازی. باید بر این نکته تأکید کرد که اکنون در مرحله ی توضیح و تشریح این گفتمان و پروژه ی تحقق آن هستیم و در این مرحله از متفکران دعوت میکنیم به این مقوله ی انقلابی توجه کنند و تولید این پروژه را به عهده گیرند. بنابراین، ارزیابی ها و اظهار نظرها درباره ی سازماندهی کارکنان و جزئیات بخش های مختلف پروژه، قاعدتا به پس از آغاز پروژه موکول میشوند و مسلماً طراحی و تصمیم گیری در باب آنها از متولیان آتی پروژه انتظار می رود. بر این اساس، آنچه در اینجا مطرح میشود، تنها میتواند سایهای از بینش و تدبیر هیات امنای پروژه تلقی شود. اگر این سیستم اقتصاد بتواند عملکردی بی تناقض از خود نشان دهد، می تواند توسعه یابد. هیچ سیستم اقتصادی تاکنون نتوانسته ملاکی متعین و خارج از فرهنگ برای ارزشیابی خود ارائه کند. اقتصاد تا امروز همواره بصورت انحصاری، سوژه ی کار متخصصان بوده است و امکان مشارکت عموم مردم در طراحی، توسعه و تکامل آن وجود نداشته است. آنگاه که از دریچه ی حقوق و اختیارات انسان در باب زندگی فردی و اجتماعی او به اقتصاد موجود می نگریم، اقتصاد را به مثابه زمین ناهمواری می یابیم که بر سر مسیر حیات انسان قرار گرفته و در حرکت بر روی آن (اقتصاد)، توانایی و شور زندگی همگان در سراسر سال های طولانی زندگی، مستهلک میگردد و در یک مسیر نابخردانه، نهایتاً خسته، ناراضی و ناکام به پایان عمر تن می دهند. این معضل، هیچگاه از نظر انسان مغفول نمانده است. همگان همواره در سایه ی تهدید از دست دادن امکانات حفظ بقا زیسته اند، اما در نبود راه حل، اقتصاد ناعادلانه و نامعقول را بعنوان معضلی حل نشدنی پذیرفته اند. تحولی که امروز اتفاق افتاده و امکان بالقوه ی مدلسازی اقتصاد را بر ما آشکار ساخته است، نتیجه ی فعالیت های دیرینه ی نرم افزاری و سخت افزاری انسان، این موجود ارزشمند و شایسته را در طول هزاره ها، در مسیری تجمیع و متمرکز میسازد که به معانی ناخوشایندی چون: «ارزش های انسانی برابر در موقعیت های نابرابر»، «عواطف انسانی، زیر چکمه های اقتصاد»، «تحکم اقتصاد بر شعور انسانی» و معانی دیگری که انسان ذی شعور را در برابر طبیعت بی ملاحظه و ستمگر، حیران نگاه داشته است، پاسخ می دهد.