گروه اجتماعی: بر اساس دادههای مرکز آمار، جمعیت ایران در سال ۱۴۰۴ به حدود ۸۶ میلیون و ۵۶۲ هزار نفر رسیده است. ترکیب جنسیتی نشان میدهد که مردان با ۴۳.۶ میلیون نفر اندکی بیشتر از زنان با ۴۲.۹ میلیون نفر هستند. اما آنچه اهمیت دارد، توزیع سنی جمعیت است که مسیر آینده کشور را رقم میزند. در میان این جمعیت، حدود ۱۹.۴ میلیون نفر زیر ۱۵ سال قرار دارند که نزدیک به یکچهارم جمعیت کشور است. این گروه مصرفکننده منابع آموزشی، بهداشتی و خدمات عمومی هستند و در آینده به جمعیت فعال اقتصادی اضافه خواهند شد. بخش اصلی جمعیت، یعنی حدود ۶۰.۴ میلیون نفر در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال قرار دارند که جمعیت فعال یا در سن کار محسوب میشوند. این نسبت، که بیش از دوسوم جمعیت کل را شامل میشود، نشاندهنده ورود ایران به مرحلهای موسوم به «پنجره جمعیتی» است؛ شرایطی که در آن سهم جمعیت در سن کار نسبت به وابستگان (کودکان و سالمندان) بالاست. این فرصت میتواند موتور رشد اقتصادی کشور باشد، مشروط بر آنکه سیاستگذاریها در جهت اشتغالزایی، بهرهوری و افزایش سرمایه انسانی هدایت شوند.
رشد سالمندی
حدود ۶.۸ میلیون نفر از ایرانیان بالای ۶۵ سال دارند که نشاندهنده افزایش تدریجی جمعیت سالمند است. نسبت سالمندی در میان زنان ۸.۴ درصد و در میان مردان ۷.۲ درصد گزارششده است. این ارقام در مقایسه با دهههای گذشته رشد چشمگیری را نشان میدهد و زنگ خطری برای نظام رفاه اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی کشور به شمار میرود.
فرصتها و تهدیدها
ساختار سنی ایران در سال ۱۴۰۴ از یک منظر فرصت ساز است. بخش بزرگی از جمعیت در سن کار قرار دارد و اگر بستر مناسب برای اشتغال، کارآفرینی و سرمایهگذاری فراهم شود، میتواند موجب افزایش تولید ناخالص داخلی، رشد درآمد سرانه و بهبود رفاه اجتماعی شود. این همان پدیدهای است که اقتصاددانان از آن با عنوان «سود جمعیتی» یاد میکنند. کشورهای شرق آسیا مانند کره جنوبی و مالزی توانستند با بهرهبرداری از این مزیت جمعیتی، جهشهای بزرگ اقتصادی را تجربه کنند.
بیکاری
اگر اقتصاد ایران نتواند ظرفیتهای لازم برای جذب این جمعیت فعال را ایجاد کند، نتیجه آن چیزی جز افزایش بیکاری، مهاجرت نخبگان، نارضایتی اجتماعی و اتلاف منابع انسانی نخواهد بود. نرخ بیکاری جوانان در سالهای اخیر همواره در سطح بالایی قرار داشته و این نشان میدهد که بازار کار ایران توان پاسخگویی به تقاضای نیروی کار جدید را ندارد. در چنین شرایطی، جمعیت در سن کار بهجای آنکه موتور رشد باشد، به عامل فشار و بحران اقتصادی تبدیل میشود.
الزامات سیاسی
نسبت بالای جمعیت در سن کار و در مقابل افزایش جمعیت سالمند، اقتصاد ایران را در شرایطی دوگانه قرار داده است. از یکسو، اگر فرصت کنونی از دست برود، ورود تدریجی به دوران سالمندی، کشور را درگیر «دام جمعیتی» خواهد کرد؛ وضعیتی که در آنهم فرصت رشد از میان میرود و همبار سنگین سالمندی بر دوش نظام اقتصادی و رفاهی میافتد. از سوی دیگر، در صورت برنامهریزی صحیح، ایران میتواند از پنجره جمعیتی برای توسعه سرمایه انسانی و اصلاح ساختار اقتصادی استفاده کند.
راهکار
سیاستگذاران باید تمرکز ویژهای بر حوزههایی مانند آموزش باکیفیت، مهارتآموزی متناسب با نیاز بازار کار، حمایت از نوآوری و توسعه کارآفرینی داشته باشند. همچنین اصلاحات در بازار کار برای کاهش موانع کسبوکار، افزایش بهرهوری و جذب سرمایه داخلی و خارجی ضروری است. بدون این اقدامات، جمعیت فعال کشور در برابر بیکاری و ناامیدی قرار خواهد گرفت.
آینده نگری
در حوزه سالمندی نیز باید از هماکنون برنامهریزیهای بلندمدت انجام شود. توسعه نظام بیمههای اجتماعی پایدار، تقویت صندوقهای بازنشستگی، ایجاد زیرساختهای خدمات بهداشتی و مراقبتی ویژه سالمندان و طراحی برنامههای حمایتی در حوزه مسکن و حملونقل ازجمله اقداماتی است که میتواند فشار آینده را کاهش دهد.
آینده اقتصاد ایران تا حد زیادی به این وابسته است که چگونه از فرصت پنجره جمعیتی بهره بگیرد و همزمان خود را برای موج بزرگ سالمندی آماده کند. (اقتصاد آنلاین)