دیدگاه اول: جمهوری اسلامی از بدو پیدایش تاکنون دکترین خود را بر مبنای هزینه کردن در اجرای «عدالت» و «ظلمستیزی» در «برون» کرد. این رویکرد بستری را فراهم آورده تا کشور در محاصره فشار خارجی و فشار نارضایتی داخلی قرارگیرد. نتیجه این شد که مردم فقیر، زیرساختها فرسوده و 30 میلیون نفر دچار فقر شدهاند، یعنی از هر سه نفر یک نفر با فقر دستوپنجه نرم میکند. ستیز با غرب و تلاش برای نابودی اسرائیل بستری را فراهم کرد تا ایران و اسرائیل دو بار با هم جنگیدند و آمریکا هم بر خلاف تمام موازین بین المللی شبانه آمد و تأسیسات اتمی نطنز، فردو و اصفهان را بمباران کرد و رفت. یعنی هرچه بافتهشده بود پنبه شد. واقعیت روی زمین این است؛ اما واقعیت برای «آرمانیها» و «آخرالزمانیها» چنین است که آمریکا و اسرائیل شکستخوردهاند و برای توقف جنگ به التماس افتاده بودند. جنگ 12 روزه تندروها را از خواب بیدار کرد. آنها دریافتند که سیاستهای آنها باعث نگونبختی مردم و کشور شده است.
در سوی دیگر اصلاحطلبان، تحول خواهان، ملیگراها، وطن دوستان، ایران دوستان زنگ خطر را به صدا درآوردند که وقت آن رسیده تا حاکمیت رویکردها را تغییر دهد و به خواست و مطالبه مردم و ایران دوستان توجه کند.
*مطالبه این جماعت است که حاکمیت سیاست در غربستیزی و نابودی اسرائیل تغییر ایجاد کند و برای فعالیتهای هستهای که با حمله اسرائیل و آمریکا از بین رفته با سه کشور اروپایی و طرف اصلی یعنی آمریکا به توافق برسد.
*حسن روحانی و سید محمد خاتمی، روسای جمهوری پیشین خواستار تغییر سیاستهای کنونی شدهاند.
*مهدی کروبی، رئیس پیشین مجلس و میرحسین موسوی آخرین نخستوزیر ایران از حاکمیت درخواست کردهاند رویکردهای گذشته را تغییر دهد و سیاست نو که نفع ملت در آن نهفته است را برگزیند. بهزاد نبوی سخنگوی دولت شهید رجایی نیز همین نظر را دارد.
*علیاکبر ناطق نوری، رئیس پیشین مجلس به رئیسجمهور پزشکیان نامه نوشته و از او خواسته مشکل ایران با آمریکا را حل کند تا وضع بدتر نشود.
*جبهه اصلاحات ایران، مجمع نمایندگان ادوار مجلس، مجمع محققین و مدرسین انجمن اسلامی مهندسان ایران، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه، حزب مجمع ایثارگران و ... با صدور بیانیههایی از حاکمیت خواستهاند رویکرد در ارتباط باسیاست در داخل و خارج و همچنین فعالیتهای هستهای اصلاح و به روز کند.
اساس حکمرانی هوشمند و منفعتگرا بر جلب رضایت «اکثریت» مردم نه «اقلیت» است. اگر این گزاره پذیرفتنی است، راه پیش روی دولت اول: تغییر پارادایم حکمرانی متناسب با خواست اکثریت، دوم: برگزاری همهپرسی در مورد مسائل اختلافی بر اساس اصل 59 قانون اساسی و سوم: تغییر «گفتمان ایدئولوژی محور» به «گفتمان توسعه محور» که همه کشورها از آن بهره برده و میبرند. اگر این سه توأمان انجام شود رضایت مردم بهتدریج جلب خواهد شد. در غیر این صورت میتوان پیشبینی کرد که آینده بدتر از امروز و دیروز خواهد بود.
پس توپ در زمین حاکمیت است که تن به اصلاحات بدهد یا خیر؟ جایگزین عدم اصلاحات، تحریم و جنگ خواهد بود.
اصولگراها در دهههای گذشته همواره بر طبل آمریکا ستیزی و نابودی اسراییل کوبیدهاند و مانع بهبود رابطه ایران با غرب بودهاند. این گفتمان در همه دولتها کم و بیش وجود داشته است. در ادامه گزیدهای از نقطه نظرهای اصولگرایان با عنوان دیدگاه دوم درباره غرب به ویژه آمریکا و اسراییل میآید:
دیدگاه دوم: رئیس دفتر رهبر انقلاب با بیان اینکه ما باید آگاهی خود از دشمن را بالا ببریم و بیشتر بشناسیم، گفت: دشمن شماره یک ما و همه مسلمانان آمریکاست؛ این را فراموش نکنیم. محمد محمدی گلپایگانی اظهار داشت: بارها این موضوع را گفتهام که باید آگاهی از دشمن را افزایش دهیم و دشمن اول ما آمریکا است و ببینید همین آمریکا با سیاه پوستان چه کردند و چه راحت آنها را میکشند.
*روزنامه کیهان نوشت: آمریکا دشمن قطعی ایران است و عدم راه دادن به دشمن در محیط ملی یک اصل موضوعه است. اگر همین امروز نظرسنجی شود، دستکم 95 درصد شهروندان ایرانی، در اینکه آمریکا دشمن است و نباید تسلیم آن شد، تردیدی ندارند و این یک مسئله بسیار مهم است که باید قدر آن دانسته شود چرا که خود این «اتفاقنظر ملی»، منشأ قدرت ایران در برابر غرب است و مهمترین سلاح بازدارنده ما در برابر آمریکا.
*حمید رسایی، نماینده مجلس با بیان اینکه عدهای در حال سفیدشویی دشمن هستند، گفت: دشمن اصلی آمریکای جنایتکار است. برخی تلاش میکنند تا بین اسرائیل و آمریکا تفکیک قائل شوند که این وضعیت ناشی از جهل و خیانت آنها است چرا که جنایتکار اصلی آمریکا است که در این راستا برخی رسانهها و مقامات دولتی نیز به دنبال این هستند که شعار «مرگ بر آمریکا» را حذف کنند، همان طور که شاهد بودیم رسانهای عکسی از نتانیاهو و ترامپ منتشر کرد که دستان نتانیاهو آغشته به خون و دستان ترامپ خونی نبود و در ادامه هیأت نظارت نیز به این رسانه تذکر داد.