مصطفی فداییفرد، مدیر سابق طرح جامع آب کشور گفت: بحران آب ایران، بحران نبود منابع نیست، بحران تصمیمهایی است که زمین را تشنهتر و آینده را تیره ساختهاند. رودخانههای خشکیده، تالابهای فروریخته، و زمینهای فرونشسته، نشانه بحران نیستند؛ آنها آینه آیندهای هستند که اگر امروز تغییر نکند، فردا را از دست خواهیم داد. در ادامه گزیده نظرات وی را می خوانید.
پازل بحران آب
ایران در منطقه خشک و نیمهخشک جهان قرار گرفته است، میانگین بارندگی سالانهاش حدود یکسوم میانگین جهانی و تبخیر آن حدود سه برابرِ میانگین تبخیر آب در جهان است. گستره وسیعی از کشور عملا بارش مؤثری را تجربه نمیکنند. افزایش دمای هوا، تبخیر شدید، نوسانات شدید بارشی و تشدید دورههای خشکسالی، منابع طبیعی را بیش از پیش تحت فشار قرار دادهاند. اقلیم و تغییرات آن، تنها بخش کوچکی از پازل بحران آب در ایران است.
مدیریت آب در کشورهای حاشیه
خلیج فارس
دلیل تنش شدید و بحران آب در ایران، فقط کمبود آب نیست چراکه به لحاظ اقلیمی بسیاری از کشورهای اطراف ایران مانند عربستان سعودی، فلسطین اشغالی و سایر کشورهای جنوب خلیجفارس که از هوای خشک نسبت به ایران برخوردارند، شدت بحران آب در آن کشورها اندک است. بر اساس آمارهای جهانی، سرانه آب قابل مصرف در ایران حدود ۱۳۰۰ متر مکعب در سال است، این در حالی است که کشور کویت دارای سرانه فقط ۱۱ متر مکعب در سال است و در رده کشورهایی است که دچار کمآبی مطلق است. کشورهای عربستان سعودی با ۱۱۶ متر مکعب و امارات متحده عربی با ۷۳ متر مکعب سرانه آب نیز در این رده قرار میگیرند. کشورهای حاشیه در ردیف کشورهای دچار کمآبی مطلق هستند ولی بحران آب در ایران بحرانیتر از سایر کشورهای منطقه است. آنها با تکیه بر مدیریت علمی، فناوری و تصمیمگیریهای هوشمندانه، بحران آب را کنترل کردهاند. مشکل ایران، بیش از کمآبی، بحران تصمیمگیری و حکمرانی است.
راهکار
کارشناسان منابع آب، اصلاح ساختارهای مدیریتی، تقویت فرهنگ مصرف بهینه آب و مشارکت فعالانه مردم و نهادهای مختلف، مدیریت دقیق، رعایت الگوی کشت، حذف چمن کاری های شهری، تغییر روشهای آبیاری، استانداردسازی شیرآلات مصرف آب، تقویت کار تیمی، هماهنگی بیندستگاهی و اتخاذ سیاستهای سازگار با واقعیتهای اقلیمی و حتی تشکیل یک وزارتخانه جدید و ادغامها و انحلالها را به عنوان راهکار برای عبور از این بحرانها معرفی میکنند.
خطر گسترش کانونهای گرد و غبار و فرونشست
توسعه کانونهای تولید گرد و غبار و توسعه روزافزون فرونشست زمین به دلیل سوءمدیریت و تغییرات اقلیمی بر پیکر ایران چنگ انداخته و بحران آب را به اوج خود رسانده است. این فاجعه تا جایی پیش رفته که ذخایر آب در سدهای اصلی تأمینکننده آب شرب پایتخت و کلان شهرها، به شدت کاهش یافته است .
محو شدن تالابها
تالابهای پرآب دیروز، امروز به بیابانهایی از شن و غبار تبدیل شدهاند و چاهها یکی پس از دیگری خشک میشوند. کشاورزی و دامداری، آسیب دیده و محصولات و دامها در حال نابودی هستند؛ اما نگرانکنندهتر از همه، پدیده تولید گرد و غبار و پدیده فرونشست زمین است که پس از تخلیه بیرویه آبخوانها، با سرعت در حال پیشروی است. نمونه بارز آن، تالاب گاوخونی است که بر اساس آمار و اطلاعات موجود، از زمستان ۱۴۰۲ تاکنون هیچ حقابهای برای آن رهاسازی نشده و تالاب گاوخونی به خشکی صددرصد رسیده و تبدیل به یک کانون تولید گردوغبار تبدیل شده است و هوای سمّی را به عنوان میراث خشکی خود بر جای گذاشته است. ذرات معلق تولید شده ساختاری ریز و سمّی دارند که هماکنون تهدیدی جدی برای سلامت عمومی به شمار میآید. در حال حاضر این ریزگردها به صورت مستقیم مناطق شرق اصفهان، روستاها و شهرها و حتی استانهای مجاور را تحتتاثیر قرار دادهاند.
خطر فرونشست در 7 استان
بر اساس آمار رسمی منتشر شده، بخشهایی از استانهای تهران، اصفهان، البرز، قزوین، خراسان رضوی، کرمان و فارس نیز از جمله مناطقی هستند که بیشترین نرخ فرونشست را ثبت کردهاند و بعضا بیش از ۳۰ سانتیمتر در سال فرونشست میکنند. دریاچهها و مخازن آبی یا کاملا خشک شدهاند یا به مردابهای کوچکی تقلیل یافتهاند. تبعات هر دو پدیده جبرانناپذیر و بازگشتناپذیر است. توسعه ریزگردها باعث به خطر افتادن سلامتی مردم و محیط زیست شده و علاوه بر تحمیل هزینههای درمان، باعث افزایش مرگ و میر ایرانیان شده که جبرانناپذیر است.
کاهش ۳۰ درصدی آب تجدیدپذیر
یکی از دلایل کاهش حدود ۳۰ درصدی آب تجدیدپذیر و قابل مصرف کشور در طی همین دو-سه دهه اخیر، توسعه پدیده فرونشست است. آب تجدیدپذیر کشور تا حدود ۳۰ سال قبل، بالغ بر ۱۳۰ میلیارد متر مکعب محاسبه شده بود که اکنون به حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب در سال کاهش یافته است. پیشبینی میشود با تداوم سوءمدیریتهای موجود، آب تجدیدپذیر ایران بیش از این نابود شود و موجبات خشکی بیشتر و نابودی سرزمین را فراهم کند. این در حالی است که کشورهای خشکتر در اطراف ایران که با مدیریت منابع مواجه نیستند.
توسعه اجباری کشاورزی
بخش کشاورزی در ایران بزرگترین مصرفکننده آب است و عمده منابع آبی کشور که بیش از ۹۰ درصد تخمین زده شده است، به این بخش اختصاص دارد. با این حال، راندمان مصرف آب در کشاورزی پایین و ناکارآمد است و آبیاریهای سنتی و غرقابی که همچنان در مزارع به کار میرود، باعث هدررفت قابل توجه منابع آبی شده است. این روشهای ناکارآمد در کنار نبود سیاستهای شفاف برای اصلاح الگوی کشت، بحران آب را تشدید میکند.
توسعه ناهماهنگ صنایع و کشاورزی
از سوی دیگر نباید صنایع آببر در مناطق خشک و کمآب مرکزی ایران توسعه یابد بلکه باید در سواحل طولانی جنوب کشور توسعه یابد. یکی از دلایل اصلی تشدید بحران آب، توسعه ناهماهنگ صنایع و کشاورزی در مناطقی است که از ابتدا ظرفیت اکولوژیک کافی نداشتهاند. کشت محصولاتی مانند هندوانه، یونجه، صیفیجات، سیبزمینی و حتی برنج، در شرایطی انجام میشود که زمینها ترک برداشته و منابع آبی بهشدت افت کردهاند. بعبارت دیگر سود توسعه به جیب عدهای خاص میرود، اما هزینه زیستمحیطی آن، یعنی خالیشدن سفرههای زیرزمینی، فرونشست، توسعه ریزگردها و آلودگیهای مربوطه، بر دوش مردم باقی میماند و سلامتشان را به خطر انداخته است.