علی صالح آبادی
ما در روزگار عجیب و متفاوتی نسبت به هر زمان دیگر زندگی میکنیم. پرسش این است چرا گرفتار شدیم. پاسخ یک کلمه است نه بیشتر و نه کمتر. حکمرانی باعث وضع موجود شده است، البته این مربوط به دولت پزشکیان نیست، بلکه همه دولتها در ایجاد وضع موجود کم و بیش نقش داشتهاند.
بانیان وضع موجود با فرار به جلو طلبکار و مطالبه گر شدهاند! مشکلات کشور در حکمرانی آرمانی، هیجانی، شعاری، سیاست خارجی تهاجمی و ... نهفته است که سبب شده تا گفتمان توسعه در اولویت نباشد، بلکه گفتمان ایدئولوژی جای آن را بگیرد.
*کتاب هنر جنگ(The art of war) 500 سال قبل از میلاد مسیح توسط «سون تزو» نویسنده چینی نوشته شد. خواندن این کتاب در ارتش آمریکا اجباری است. تزو خودش نظامی بوده و نسبت به ورود نظامیهابه سیاست و اقتصاد هشدار میدهد و میگوید اگر نظامیان به سیاست و اقتصاد ورود کنند امنیت کشور به خطر می افتد. این اتفاق در کشور ما افتاده است و نظامیها هم به سیاست و هم به اقتصاد ورود پیدا کردهاند. وقتی این اتفاق افتاد، به گفته رییس مجلس، ما در جنگ 12 روزه غافلگیر شدیم و دشمن چشم و مغز ما را زد.
*تزو موضوع مهمتری را در ارتباط با سیاست خارجی بازگو میکند و میگوید: اگر صدبار با دشمن جنگیدید فایده ندارد، آنچه مهم است این است که باید دشمن را رام کرد نه با آن جنگید، زیرا رام کردن و سازش با دشمن هزینهاش کمتر از جنگ و تحریم است.
*جیانگ زمین، رییس جمهورپیشین چین به فریدون وردی نژاد، سفیر وقت ایران در پکن گفته بود شما با شاخ آمریکا طرف هستید ما با پستان او. یعنی ما از آمریکا شیر میخوریم و شما با آن میجنگید. کدام بهتر است؟
*ژاپنیها به ایرانیها گفتهاند بعد از اینکه آمریکا به ما حمله اتمی کرد ما به این نتیجه رسیدیم توان جنگ با آمریکا را نداریم و از طریق صنعت، آمریکا را تصاحب و این کشور را تحقیر میکنیم و صنعت ژاپن را به رخ ایالات متحده میکشیم.
*مهاتیر محمد نخست وزیر پیشین مالزی معمار این کشور به ایرانیها گفته بود شما با شاخ آمریکا طرف هستید ما با پستان او. یعنی ما از شیر امریکا مینوشیم شما با شاخ آن طرف هستید؟ کدام بهتر است؟
*سیاست چین کمونیست در قبال آمریکا همواره نرمش، کرنش، سازش و فرار از جنگ و تلاش برای حضور در بازار بزرگ آمریکا بوده و هست. درآمد سرانه چین در سال 2000 حدود 200 دلار بوده یعنی کمتر از ایران، اما با سیاست نرمش و سازش با قدرت اول جهان اکنون درآمد سرانه چین به 11 هزار دلار رسیده است. اگر چین با امریکا میجنگید میتوانست چنین درآمدی داشته باشد و 700 میلیون چینی را از خط فقر خارج کند؟
*انور سادات سال 1978 (یک سال قبل از انقلاب ایران) به کمپ دیوید رفت تا با اسراییل صلح کند و صحرای سینا را پس بگیرد. وقتی از او پرسیدند چرا با اسراییل که سرزمینهای فلسطین را اشغال کرده از در آشتی درآمدی پاسخ داد مصر توان جنگیدن با ایالات 51 آمریکا یعنی اسراییل را ندارد.
اینها نمونههایی است که با سازش با آمریکا به رفاه و زندگی خوب رسیدند، اما ایران در «چنبره سیکل معیوب» مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل و نابودی اسراییل، هم موقعیت خودش را به خطر انداخته و هم زندگی مردم را سخت کرده است که امروز آثارش در ناترازی ها دیده میشود و لازم به توضیح نیست.
نمیشود با آمریکا بر سر میز مذاکره نشست و همزمان شعار مرگ بر آمریکا و نابودی اسراییل را سر داد. یا نباید مذاکره میشد یا قبل از اینکه وارد میز مذاکره شدید شعار مرگ بر این و آن و نابودی این و آن را کنار میگذاشتید. آنچه تاکنون بر سر ایران آمده یک طرف، فعال شدن مکانیزم ماشه یک طرف.
واقعیتی که درک و فهم نشد این بود که وقتی ترامپ به ایران 60 روز مهلت داد و گفت یا توافق یا بمب، سیاستمداران باید درمی یافتند که غنی سازی را متوقف کنند تا سایه جنگ و تحریم از سر کشور دور شود و سرمایه گذاری عظیمی که در صنعت هستهای انجام شده است برای نسلهای آینده بماند که نماند.اگر توافق میشد سایتهای هستهای فردو، نطنز و اصفهان سالم میماندند.