گروه سیاسی: سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین شخصیتی است که همواره با نحله های فکری گوناگون در ارتباط بوده و هست، به همین دلیل به رغم مخالفت ها وجو سازی هایی که علیه او انجام شده و می شود وی کماکان در نزد مردم،تشکل های سیاسی،روزنامه نگاران و کنش گران دارای جایگاه و اعتبار است.
خاتمی در دیدار با حزب مجمع ایثارگرایان نقطه نظر هایش را درباره وضع کشور بیان کرد: «وضعیت کشور خوب نیست و البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردهاند»، گفت: «این اوضاع میوه رویکرد و جهتگیریای است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است. گرچه با کمال تأسف کسانی که قدرت را باختند، سعی میکنند این وضع بد را به حساب دولتی بگذارند که از جمله مورد حمایت شما نیز هست.»
*اصولی در اخلاق مورد قبول است و نهاد اخلاق احکامی دارد، اگر شرع هم در این موارد حکمی داشته باشد حکمش ارشادی است. یعنی عقل سلیم بشری به مسئلهای حکم میکند و اگر امری از سوی خداوند نسبت به آن آمده است در واقع تأیید حکم عقل است، یعنی ارشاد کرده به امری که عقل سلیم بشری آن را درک و به آن حکم میکند.
*اخلاق زمانی اخلاق میشود که در عمل خود را نشان دهد و با عمل ارادی انسان بروز و ظهور پیدا کند. احسان یعنی نیکی کردن به دیگران.
چنان رفتار کن که میخواهی با تو رفتار کنند و یا آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند که مورد قبول همه است و تردیدی در آن نیست.
* ممکن است شما تمام سلاحها را در اختیار داشته باشید، اما مردم حاضر نباشند در عرصه حضور یابند و از خودگذشتگی و مشارکت نکنند و سلاحها از کار میافتند. اتحاد جماهیر شوروی نمونه آن است. زمانی که حکومت از مردم جدا شود، آن حکومت دوام نخواهد داشت.
* ایثار آنست که برای آرامش دیگران، امنیت و تأمین زندگی و خیر آنها از داشتهها و حتی از جان خود بگذری. خیلی جفاست که ما بخواهیم از این عنصر مهم اخلاقی و انسانی در مسیر بعضی منافع خاص و توجیه رویکردها و رفتارهای ناروا سوء استفاده کنیم.
*عزیزان وضعیت کشور خوب نیست. البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند. این اوضاع میوه رویکرد و جهت گیری است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است. گرچه با کمال تأسف، کسانی که قدرت را باختند، سعی میکنند این وضع بد را به حساب دولتی بگذارند که از جمله مورد حمایت شما نیز هست. حتما هم این را قبول دارم که دخالت دشمن، فزون طلبی ها، انتقامگیریها و... از این نظام و مردم بر بد شدن اوضاع اثر داشته است. اما بنده معتقدم باید به خودمان هم نگاه کنیم. اینکه ما چه کردیم؟ ما تا چه اندازه میتوانستیم این وضع را به وجود نیاوریم و آوردیم؟
*باید میان آرزوها (و بخصوص آرزوهای غیرقابل تحقق) با آرمان خواهی فرق گذاشت. یعنی آرمان خواهی نه تنها مخالف واقع بینی نیست بلکه باید واقعیتها را دید و با وجود واقعیتها آرمانها قابل دسترسی باشد. باید برنامه ریزی کرد برای اینکه به آرمانها رسید. آرمانها شعار نیست، و برخی شعارها هم شعارهای موجه و منطقی نیست.
*اما باید با واقعیات مواجه شد و آنها را دید و بر اساس امکانات و مصالح حرکت کرد و به نفع مردم و رضایت مردم از آرمانها دفاع کرد . مهمترین مصلحت کشور و ملت و حاکمیت تأمین نیازهای مردم و جلب رضایت آنان است و در این زمینه باید با دنیا تعامل کرد. ولی اگر واقعیتها دیده نشود و متوهمانه به آنچه در دنیا میگذرد نگریسته شود ممکن است سیاستهایی در پیش گرفته شود که زیان آن به کشور و مردم برمی گردد.