دولت پیشین با وعدههایی بر سر کار آمد، ولی در ادامه راه از عمل به وعدههایش فاصله گرفت. آیا دولت چهاردهم نیز دچار چنین سرنوشتی خواهد شد یا خیر؟ انتخاب وزرا چه نقشی در عملکرد رییس جمهور دارد؟
ریشه اشتباهات دولتها آنجاست که از مردم فاصله میگیرند و مشکلات و مطالبات جامعه اهمیت خود را از دست میدهد.
منتخب دولت در زمان رأی آوری در میان مردم حضور دارد و با جامعه هم نوا است اما به مرور همانقدر که از مردم فاصله گرفته میشود، تعهدات کم رنگتر میشود.
در دورههای گذشته شاهد بودیم که دولتها در محذورات شخصیتها، گروهها و همکارانشان قرار میگیرند و برای اینکه دوران باقیمانده از مأموریت خود را بدون مشکل سر کنند به روزمرگی و پرهیز از چالش عادت میکنند.
برخی دولتها گویی هر چه از دوران رأی آوری فاصله گرفتند، وعدههای دولت کهنه شد و با دغدغه کمتری قوه مجریه را اداره میکردند.
ارتباط مستمر رییس جمهور و هیات دولت با مردم، گروههای مدنی، فعالان اجتماعی، ان جی اوها و سازمانهای مردمی و مردم نهاد میتواند تعهدات را زنده نگه دارد.
دولت این روزها با چالش انتخاب و معرفی وزرا درگیر است. در حوزه تخصصی خود چه پیشنهادی به رییس جمهور منتخب دارید؟
کارگروهی که به این منظور تأسیس شده کاری جمعی و خلاقانه است ولی من افرادی را که در رأس کارگروههای مربوط به حوزه فرهنگ، هنر و رسانه قرار دارند برای مأموریت محول شده مناسب نمیدانم.
وقتی چهرههای امنیتی به فرهنگ و هنر ورود میکند، باید فاتحه مشارکت اهالی فرهنگ و هنر را خواند. زیرا ورود نگاه امنیتی به حوزه فرهنگ و هنر آفت است. آقایان صالحی امیری و ربیعی هر دو چهرههایی امنیتی هستند. انتخابهای این افراد از تیمی خواهد بود که به واسطه فعالیت در حوزه امنیتی با آنها آشنایی کامل دارند.
حوزه فرهنگ، هنر، اندیشه، فیلم، سینما، کتاب و مقولههایی از این دست آدم خودش و افرادی آزاد اندیش میخواهد. این حوزه نخبه کم ندارد، چرا در این بخش دست به دامان چهرههای امنیتی میشویم.
در حوزه فرهنگ و هنر هر چه صنوف مختلف این حوزه را دولتیتر کنند ادارهاش برای دولت آسان است ولی فعالیت خلاقانه در آن چهارچوب برای هنرمند، اهالی اندیشه و اصحاب فرهنگ سخت میشود.
در سالهای گذشته بسیاری از نخبگان حوزه فرهنگ و هنر منزوی شدند، در دولت آقای پزشکیان گوشه نشینی آزاد اندیشان نباید ادامه داشته باشد.
وزارتخانههای مرتبط با امور فرهنگی و هنری، فرهنگستانها، خانههای فرهنگ و سازمانهای فرهنگی و هنری شهرداریها باید جایی برای بروز استعداد جوانان باشد، اما در سالهای اخیر این مراکز روزمرگی کردهاند.
امکانات وجود دارد، اما فرصتی برای اهالی فرهنگ و رسانه نبود. نه جوانان با استعداد ما نه ریش سفیدها برای حکایت تواناییهای خود فرصتی نداشتند. البته بسیاری از انجمنها تعطیل شده است و دولت در سالهای اخیر بهایی به این حوزه نداده است.
حوزه فرهنگ و هنر در خانههای هنرمندان محصور شده است. سیاستهای منطقهای و بین المللی به گونه ای نبود که بتوانیم هنرهای فاخرمان را عرضه کنیم.
ایران زمانی محل بروز استعدادها و صدور فرهنگ و هنر به کشورهای منطقه، آسیاسی مرکزی، آناتولی و قفقاز و... بود. وقتی هنرمندان و فکر و اندیشه ایرانی اثر گذار بود.
ترکیه، قفقاز تا آسیای مرکزی منتظر یک شعر جدید استاد شهریار بود تا برایش نظیر بگویند. اثر نقاشان ما در منطقه تبعیت میشد. اما در داخل کشور به زایایی و تولید کار های مؤثر بها داده نشده است. تنها بخشی خاص و گزینشی از فرهنگ و هنر ایران توسط رایزنیهای فرهنگی سفارتخانهها از مرزها بیرون میرود و تبلیغ میشود.
شما چه پیش بینی از نگاه سیاسی حاکم در وزارت خانهها در دولت آینده دارید؟ آیا از تندروی کاسته میشود و گفتمان اصلاح طلبی در قوه مجریه قالب خواهد بود؟
من بیشترین شباهت به دولت اصلاحات را در دولت چهاردهم پیش بینی میکنم، ولی شاهد دولت سید محمد خاتمی نخواهیم بود و حداقل در آغاز راه دوز اصلاح طلبی ضعیفتر از آن دوره است.
شاید در آینده این فاصله ترمیم شود چون جهش از دولت سیزدهم به دولت اصلاحات با چالش روبرو میشود ولی نگاهها و انتخابهای اولیه دولتترمیم خواهد شد و دولت مسعود پزشکیان رگ اصلاح طلبیاش را نمایان خواهد کرد.