به نظر شما علت فشار جمهوری خواهان علیه دولت بایدن چیست؟ آنها به دنبال منافع انتخاباتی هستند یا بازدارندگی علیه محور مقاومت در منطقه؟
کشته شدن آمریکاییهای خط قرمز واشنگتن است. اقدام علیه شهروندان آمریکایی در سراسر جهان نمیتواند بدون واکنش باشد. اما دولت بایدن قصد ندارد وارد جنگ شود. جمهوری خواهان قصد دارند در سال انتخابات ریاست جمهوری به بهانه کشته شدن آمریکاییها مواضع دولت بایدن در جامعه آمریکا را مورد انتقاد و حمله قرار دهند تا سرمایه اجتماعی دولت او کاهش یابد زیرا جامعه آمریکا نسبت به جان باختن سربازان نظامی حساس است.
به عقیده بنده آمریکا در صورتی که واکنش نشان دهد و یا واکنش نشان ندهد بازی را باخته است. زیرا در صورت اقدام علیه ایران وارد یک چالش بزرگ میشود. اسرائیلیها، جمهوری خواهان و راستگرایان افراطی علاقه مند هستند این اتفاق بیفتد. آنها تلاش میکنند دولت بایدن را وارد جنگ کنند. حال اگر بایدن واکنش نشان ندهد به ضعف و بیتدبیری تعبیر میشود و به نفع ترامپ است. جمهوری خواهان در این صورت خواهند گفت که یک فرد ضعیف حیثیت آمریکا در دنیا را از بین برده است.
به عقیده بنده گروههای محور مقاومت که در منطقه تنش آفرینی میکنند ممکن است اقداماتشان را ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی اعلام کنند اما در زمینی بازی میکنند که اسرائیلیها و آمریکاییها میخواهند.
با توجه به اینکه حماس و اسرائیل در آستانه توافق پاریس هستند تنش آفرینی مقاومت اسلامی عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
خاورمیانه بازیگران متعدد در سطوح مختلف دارد. برخی بازیگران خرد در فضاهای خاکستری و شکاف، زندگی میکنند. به نوعی میتوان گفت در تاریکی حیات دارند. این گروهها احساس میکنند هر زمان که در منطقه برای حفظ امنیت مصالحهای در حال شکل گیری باشد زندگی و ادامه حیاتشان با مخاطره رو به رو میشود. این گروهها در افغانستان، یمن، لبنان، سوریه و عراق هستند و ممکن است از دوستان یا دشمنان ایران باشند.
از سوی دیگر رادیکالهای دولتی از درگیری سود میبرند. در آمریکا میلیتاریست ها و تولید کنندههای سلاح میدانند اگر درگیری نباشد سرمایه گذاری سلاح کاهش پیدا میکند و بودجههای نظامی کم میشود. بیشترین بودجه نظامی دنیا متعلق به آمریکاست. در خاورمیانه هم اسرائیل نمیتواند در صلح زندگی کند و از تنش سود میبرد بنابراین علاقه مند است که همیشه در منطقه تنش وجود داشته باشد.
عربستانیها نیز اگر نگوییم رذیلانه اما بازی زیرکانهای انجام دادند. سعودیها خودشان را کنار کشیدند و ایران و یمن را مقابل آمریکا و اسرائیل قرار دادند. ریاض با یک بازی پیچیده و هوشمندانه صحنه را تغییر داد و خودش را کنار کشید در حالی که اهدافش هم تأمین میشود.
متاسفانه تحلیل درستی در ایران برای شرایط موجود ارائه نمیشود. وقتی کار دست افراد عملیاتی میافتد قدرت تحلیل سیاسی کاهش پیدا میکند. به نظر میرسد سیاستمدارانی که منطقه و جهان را میشناسند تصمیم گیر نیستند. عملیاتیها بیشتر رویکردهای نظامی را میشناسند تا پیچیدگیهای علم سیاست. به همین دلیل اقداماتی انجام میدهند که بعضاً طرف مقابل از آن سوءاستفاده میکند.
پیش بینی شما از واکنش آمریکا چه خواهد بود؟
بنده فکر میکنم در این مرحله آمریکا علاقهمند نیست که ایران را مستقیم مورد هدف قرار بدهد. آمریکا با شدت بیشتر نسبت به قبل، محور مقاومت را تحت حمله قرار میدهد. اما اگر سطح تشنج در منطقه ادامه یابد و یا بیشتر شود احتمال اینکه آمریکا تحت فشار داخلی یا در وضعیت حیثیتی قرار گیرد ممکن است عملیاتهایی را انجام دهد که در آمریکا به عملیات جراحی کننده معروف است. یعنی وارد جنگ نمیشوند اما دست به عملیاتی میزنند که به کشور مقابل خسارت وارد کند. آنها در دهه 80 این کار را کردند.
در آن زمان کشتیها، سکوهای نفتی و یک هواپیمای مسافربری ایران را زدند. اکنون هم احتمال این موضوع وجود دارد هرچند که این احتمال ضعیف است.
نمیتوان پیش بینی کرد چناچه عملیاتی مشابه دهه 80 شمسی رخ دهد واکنش ایران چه خواهد بود. وقتی هواپیمای مسافربری ایرانی مورد هدف قرار گرفته شد زمینهای فراهم شد تا قطعنامه 598 پذیرفته شود. تاکنون سیاست ایران مثل آمریکا این بوده که از درگیری مستقیم خودداری کند. اکنون هم به نفع مردم و کشور است که از درگیری مستقیم با آمریکا اجتناب شود.