13 دی سال 1377: آقاى [سیدکمال] خرازى، وزير امورخارجه آمد. توضيحى دربارة تصادف و فوت مادر و مصدوم شدن برادرش و گزارشى از سفر ژاپن و مذاكرات با اروپا داد و از پيشرفت در سياستخارجى، اظهار رضايتكرد. دربارة راهكارهاى اصلاح قيمت نفت مذاكرهكرديم. داستانى نقلكرد از احضار جن توسط يك نفر ديگر كه در معيت آقاى عبدالله نورى، نمايش داده است. دربارة مسایل ناشى از قتلهاى اخير صحبت شد.عصر آقاى [قربانعلی] دُرّى نجفآبادى، [وزیر اطلاعات] آمد. ناراحت است از اينكه آقاى خاتمى، [رییسجمهور]، پيشنهاد داده كه وزير اطلاعات، به دنبال اعلان كشف قاتلان قتلهاى جديد استعفا بدهد. معتقد است، آقاى [مصطفی] موسوى [= کاظمی، جانشین معاون امنیت وزارت اطلاعات]، براى حل مشكل خودش، به دروغ گفته است، آقاى دُرّى مطلع بوده ويا موافقتكرده است. انتظار داردكه من و رهبرى، جلوی اين ظلم را بگيريم و معتقد است، آقاى خاتمى براى تسلط بر [وزارت] اطلاعات، چنين استفادهاى از اين جريان مىكند.عصر به منزل رهبرى رفتم. دربارة مسایل قتلهاى اخير و محاكمه قاتلان و نحوه برخورد با وزير اطلاعات، مذاكره طولانى داشتيم. تا مغرب، پس از نماز و افطار هم ادامه داديم. ايشان هم موافق نيستند كه وزارت اطلاعات خطي باشد و یا آقاى دُرّى كه با اصرار و خواهش، وزارت را پذيرفته، وجهالمصالحه قرارگيرد و در عين حال مايل نيستند،آقاى خاتمى را هم برنجانند.