(ضیاءمصباح)- کنشگر
حوادث و مسائل سیاسی ایران بعد از شهریور ۱۳۲۰ همچون نهضت ملی شدن صنعت نفت، دولت ملی دکتر محمد مصدق، وقایع ۳۰ تیر 1331 و ۲۸ مرداد 1332، و دیگر رخ دادهای آن زمان، نقش برجستهای در سرنوشت ایران و ایرانیان بر جای گذارده است.
از پیامدهای مهم این رخ دادهای تاریخی …. انتشار کتابها، مقالات، اطلاعات و اسناد و مدارکیست که با کوشش خستگیناپذیر و قابل تقدیس صاحبنظران و آگاهان سیاسی به منظور آگاهی جامعه و به ویژه نسل جوان و ضبط در تاریخ در دسترس همگان قرار گرفته
سالهای ۳۲ – ۱۳۲۰ یک دوره مشخص و مهم در تاریخ معاصر ایران است، هر چند که به هم ریختگی و تا حدودی هرج و مرج در همه شئون سیاسی و اجتماعی آن دوران نیز به چشم میخورد.
در مقوله چگونگی و آثار تحولات تاریخ معاصر در رابطه با ماجراهای دولت ملی باید گفت:
نابسامانیهای اقتصادی و به ویژه اشغال کشور توسط ارتشهای بیگانه و پیامدهای ناگوار آن امور کشور را تحت تأثیر خود قرار داده بود، ولی در بستر این حرکات نامنظم و آشفتگیها یک جریان ناب اجتماعی و تاریخی به تدریج در مسیر اصلی خود پدیدار شد و برای نخستین بار در تاریخ ایران یک الگوی عملی و واقعی از روش دموکراسی در قالب دولت نمونه و ماندگار مصدق ارائه داد.
باید اذعان کرد که پیدایش این جریانات اصیل اجتماعی و تاریخی پس از گذار از استبداد رضا شاهی، در واقع تجدید حیات مشروطیت ایران به شمار میرود.
هرج و مرج و به هم ریختگی امور کشور بعد از شهریور ۱۳۲۰ و اختلالات اجتماعی در آن سالها، علاوه بر عوامل دیگر، یک واکنش طبیعی دوران اختناق ۲۰ ساله و از پیامدهای حکومت دیکتاتوری متمرکز پیش از آن بشمار میرود.
مصدق در جریان یک مبارزهٔ فشرده برای ملی کردن صنعت نفت با همراهی و همگامی تودهٔ مردم قدرت رسید، در حالی که هدف اصلی او در قبول پست نخستوزیری، پیگیری ملی کردن صنعت نفت و قطع نفوذ بیگانگان بود.
با این همه همانند آنچه قبلاً گفته و عمل کرده بود میخواست با اختیارات نخست وزیری به آرمان نهضت مشروطیت ایران، یعنی دموکراسی و حکومت مردم بر مردم نیز تحقق بخشد.
این همان آرمان بزرگ و ستودنی بود که اندیشهها و باورهای او را شکل میداد و بر کلیهٔ کردارهای سیاسی او حاکم بود.
کسانی که در تجزیه و تحلیل تاریخ معاصر ایران و یا در مبارزات نهضت مقاومت ملی پیش یا پس از سال ۱۳۳۲ جنبههای گوناگون شخصیت مصدق را مورد نظر قرار میدهند، نهضت ملی ایران را در راستای اعتقاد دکتر مصدق به دموکراسی و حقوق ملت، که در انقلاب مشروطیت تدوین گردیده، تحلیل میکنند، و این واقعیتی است که نمیتواند از مجموعهٔ شخصیت ایشان و مکتب او تفکیک شود. در واقع نهضت ملی از نظر تاریخی دنبالهٔ نهضت مشروطیت ایران محسوب میشود.
در تیر ماه ۱۳۳۱ پس از گشایش دوره هفدهم مجلس، مصدق با اتکاء به پیروزیهای داخلی و خارجی (در صحنه ملی و بین المللی) ضروری دید که پست وزارت جنگ را نخست وزیر بر عهده گیرد، و لی چون با مخالفت شاه روبرو شد از ادامه خدمت انصراف داد، که با بزرگترین اعتراض و مقاومت در تاریخ مبارزات آزادی خواهی ملت ایران روبرو گردید.
بعد از ظهر روز ۳۰ ام تیر آثار تردید و نگرانی در سران ارتش پدید آمد و برای جلوگیری از ادامه رویارویی و ازهم پاشیدگی ارتش، شاه تصمیم منطقی رهبر بزرگ ملت را پذیرفت و این سرآغازی بود بر چالشهای سیاسی پس از آن.....
نا گفته نماند که مصدق در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ که نخستین هیأت دولت خود را تشکیل داد، در مورد انتخاب وزراء - شرایط سیاسی و اجتماعی روز را در نظر گرفت و به انتخاب وزیر جنگ از طرف شاه تن داد و در آن زمان منحصراً اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را هدف میدانست و از دست زدن به هر اقدامی که به این دستآورد مهم آسیبی برساند خودداری میکرد.
این بزرگمرد با اتکاء به افکار عمومی و بیآنکه هیچ قدرت سازمانی در پشت سر او باشد با بهرهبرداری از شرایط سیاسی بینالمللی، که بر اثر تضاد ابرقدرتها و کشورهای بزرگ بوجود آمده بود، در برابر حیرت و شگفتی ناظران و آگاهان سیاسی مقام نخستوزیری را پذیرفت و بمقابله با یکی از قدرتمندترین کشورهای صنعتی جهان رفت.
او به وضع نیروهای حاکم و موقعیت شکنندهٔ خود آگاهی داشت و مراقب بود که در تشکیل هیأت دولت جبههٔ جدیدی در برابر او گشوده نشود و در اقدامات اولیهٔ خود کاملاً موفق بود، تا زمان مناسب که موضوع ۳۰ تیر و انتخاب قوامالسلطنه و مسألهٔ ادغام مسئولیت نیروهای مسلح با نخستوزیر را مطرح کرد......
میتوان گفت همین حرکت به باور شاه آمد که دکتر مصدق با ریاست بر ارتش در اندیشه تغییر رژیم است، و زمینه برنامهریزی برای سقوط دولت او فراهم شد.
خطمشی کلی و اقدامات اساسی دکتر مصدق و رهبران نهضت ملی، از جمله در برخورد با سیاستهای خارجی، ادارهٔ کشور، و تدابیر در مواجهه با رویدادها، براساس تجزیه و تحلیل تاریخی و ارزیابی منطقی شرایط روز و نیز کلیهٔ امکاناتی که در جهات مختلف در اختیار دولت ملی قرار داشت، استوار بود.
یادآوری این نکته مناسب است: دکتر در کتاب خاطرات و تألمات میگوید: «اینجانب میخواستم بین احزاب ملی ایجاد وحدت کنم که با هم تشریک مساعی کنند، انتخابات دورهٔ هفدهم تقنینیه بهترین دلیل و حاکی از این معناست که در تهران با همهٔ کوششی که احزاب چپ نمودند حتی یک نفر از کاندیدای خود را نتوانستند روانهٔ مجلس نمایند..»