شاهد مهاجرت نخبگان، پزشکان و اعضای کادر درمان هستیم. اگر به دلایل مهاجرت این اقشار بپردازیم به چه نکات برجسته و قابلتوجهی میرسیم؟
شما از واژه نخبه استفاده کردید. وقتی اعتقادداریم که افراد نخبه هستند، باید بپذیریم که آنها آدمهای باهوش و توانمندی هستند و بهخوبی میدانند چه چیزی به نفعشان است و چه چیزی به ضررشان تمام میشود. افراد عاقل جوانب کارها را میسنجد و دوراندیشی و تصمیم مناسب را اتخاذ میکنند. نمیتوان از فرد نخبه و باهوش انتظار داشت وقتی منافعی را درجایی شناسایی کرد و ارزیابی کرد و به نتیجه رسید زندگی در کشوری دیگر به نفع او و خانوادهاش است، بماند و درجایی که منافع کمتری برایش دارد زندگی کند.
اگر به پزشکی بهعنوان یک شغل نگاه کنیم. این شغل بهآسانی به دست نیامده است که بهآسانی هم از دست برود. یک پزشک متخصص حدود ۲۵ سال درس میخواند و پزشکان بعد از ۴۰ سالگی به درآمد میرسند؛ یعنی یک پزشک در سن و سالی که دیگران در آن سن به ثباتی رسیدهاند و شغل و درآمد دارند و خانوادهای تشکیل دادهاند تازهوارد بازار کار میشوند. متأسفانه در کشور سیاستگذاریهایی در حوزه بهداشت و درمان صورت گرفته که بر درآمد پزشکان تأثیر میگذارد. پزشکانی که میبینند اموراتشان با پزشکی نمیگذرد شغلشان را رها میکنند. پزشکان زیادی مشاغل دولتی دارند یا در بخش خصوصی فعالیتهای اقتصادی دارند. ساختوساز میکنند. مؤسس مدارس غیرانتفاعی هستند و در شغلی خارج از رشته پزشکی فعالیت میکنند. در چنین شرایطی گریز مهاجرت نیست. وقتی فرد میبینید شغل اش درآمد لازم را تأمین نمیکند مجبور است تغییر شغل دهد. افراد متخصص اگر در این گیرودار شرایطی پیش بیاید که بتوانید در گوشهای از دنیا به شغل خود ادامه دهند و درآمد کافی داشته باشند، بیشک همین راه را انتخاب میکنند.
امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) روایت میکند که «با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید.» هَاجِرُوا تُورِثُوا أَبْنَائَکُمْ مَجْدا در قرآن هم به برکات مهاجرت که به نیت کار و کسب انجام میشود اشارهشده است. قران به مسلمانان میگوید: «وقتی شرایطتان دشوار است میتوانید مهاجرت کنید.» إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ المَلائِكَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِم قَالُوا فِیمَ كُنتُم قَالُوا كُنَّا مُستَضعَفِینَ فِی الأرضِ قَالُوا أَلَم تَكُن أَرضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُم جَهَنَّمُ وَسَاءَت مَصِیرًا. ما نمیتوانیم بگوییم مورد ظلم واقع شدیم چون از ما پرسیده میشود که مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید!
مهاجرت پزشکان و سایر نخبگان در طولانیمدت چه تبعاتی برای کشور دارد؟
تأثیر تغییر نگاه نسبت به شغل پزشکی ارزشمند است. چون جوانان برای اینکه بخواهند رشتهای و کاری را انتخاب کنند و برای رسیدن به آن جایگاه زحمت بکشند به آینده آن رشته و به وضعیت شاغلین و بازنشستگان آن شغل نگاه میکنند. طبیعتاً وقتی رشته پزشکی به داوطلبانش نشان بدهد که در مقابل سختیها منافع مادی کمتری دارد، برای تحصیل در این رشتهها کمتر تمایل خواهد داشت. امسال شنیدیم که کسی در بین پزشکان عمومی مایل نیست تخصص قلب بخواند. چرا؟ چون حس کرده بهزحمت اش نمیارزد. این تصور از کجا ایجادشده؟ از نگاه کردن به زندگی متخصصان قلب و عروق.
وقتی روزبهروز از رغبت به این رشتهها کم شود و صندلیها خالی بماند، نهایتاً در آینده در بعضی از رشتهها دچار مشکل خواهیم بود؛ و ناچار هستیم مثل کشورهایی که در دنیا پزشک پذیرش میکنند ما هم فهرستی ارائه بدهیم و با هزینهای سنگینتر پزشک متخصص و فوق تخصص وارد کنیم.
نظام پزشکی و مجموعه بهداشت و درمان کشور چگونه میتواند پزشکان را بهعنوان سرمایه کشور به حضور و فعالیت در داخل ترغیب کند؟
لازم است با مساعد کردن رفاه و محیط فعالیت پزشکان آنها را به ماندن در کشور تشویق و حمایت کنیم. اولین نکته این است که باید پزشکان عمومی بهمحض اتمام تحصیل وارد بازار کار شوند و این هدف جز با اجرای طرح پزشک خانواده در کشور میسر نمیشود. نکته دوم توجه بهنظام تعیین تعرفه است. مسئله مهارت و دشواری کار پزشکان، مسئولیت و مدتزمان خدمت پزشک باید در تعرفه پزشکی لحاظ شود. خدمتی که پزشکان ارائه میکنند نسبت به خدماتی که سایر مشاغل به شهروندان ارائه میکنند پیچیدهتر است. این سختی کار باید در تعرفهها لحاظ شود.
مسئله بعدی مالیات پزشکان است. در سالهای اخیر جوی در خصوص مالیات پزشکان ایجادشده که خود اداره مالیات هم ظاهراً فراموش کرده که پزشکان از خوشحسابترین اصناف هستند. سختگیری میشود و جوری تبلیغ کردند که انگار پزشک میخواهد از مالیات فرار کند. مسئله شکایت از پزشکان هم مزید بر علت است. جامعه به شکلی غیرمعمول پزشک را مقصر و مسبب وضعیت بیمار میداند درحالیکه عوامل گوناگونی در وخیم شدن حال بیمار یا فوت او دخیل هستند.