ستاره صبحاخبار مربوط به «نوید افکاری» در رسانهها و فضای مجازی در داخل و خارج کشور مبنی بر مخالفت و یا موافقت با اعدام بحث داغی بود تا اینکه سرانجام خبر اعدام وی در روز شنبه 22 شهریورماه 99 منتشر شد. نویسنده وقتی مخالفتها و موافقتها با ماجرای افکاری را مشاهده میکرد به یاد اتفاقی افتاد که در سال ۱۳۵۸ رخ داد. در آن سال، یکی از اعضای گروههای سیاسی دستگیرشده بود و طرفداران آن گروه شعار میدادند: «آزاد باید گردد.» و مخالفان فریاد میزدند: «اعدام باید گردد.» در آن هیاهو، در روزنامه اطلاعات مقالهای چاپشده بود و نویسنده مقاله به طنز نوشته بود:«ظاهراً همه مخالفان و موافقان که بر اعدام و آزادی او شعار میدهند مثل اینکه پرونده او را بهدقت مطالعه کردهاند و درباره او قضاوت میکنند!» اکنون هم ظاهراً کسانی که مخالف یا موافق اعدام نوید افکاری بودند، انگار پرونده او را خواندهاند و درباره اعدام یا اعدام نکردن او قضاوت میکنند. این در حالی است که فقط افراد خاص مثل وکلا از جزییات ماجرا اطلاع دارند.
اشاره به این نکته لازم است که نگارنده با کشتن هر شخصی مخالف است و یکی از آرزوهایش این است که روزی فرابرسد که شرارههای شیطانی در درون جامعه ما فروبنشیند و قتلی صورت نگیرد که پی آمد آن اعدام باشد. در این راستا همه ما باید تلاش کنیم تا این فرهنگ اسلامی و اخلاقی را در جامعه و خصوصاً در نسل جوان جا بیندازیم که در زمان عصبانیت مرتکب بزه نشوند تا اتفاقی ناصواب رخ ندهد؛ اما در ارتباط با اجرای حکم اعدام و جایگاه ورزشی نوید افکاری به موردی که خود شاهد بودم اشاره میکنم. بعد از انقلاب، تصمیم گرفته شد تا اموال اشخاصی که بعد از سال ۱۳۴۲ نماینده مجلس شورای ملی بودهاند، مصادره شود. یکی از قهرمانان ورزشی که قبل از انقلاب نماینده مجلس شورای ملی بود برای نگارنده نقل کرد: «وقتی قرار بود اموالم مصادره شود نامهای برای امام خمینی نوشتم و سوابق ورزشی، قهرمانی و مدالآوریام را توضیح دادم و از ایشان خواستم تا بهپاس خدمات ورزشی اموالم مصادره نشود و امام هم موافقت کردند.» پرسش این است که در مورد نوید افکاری و با توجه به سوابق ورزشی و قهرمانی او آیا بهتر نبود که در رسیدگی به پرونده او تعجیل نمیشد و تصمیمگیری درباره وی به زمان مناسب موکول میشد؟ به نظر نگارنده، بهتر این بود که تلاش میشد تا خانواده مقتول رضایت دهند و در پی آن، حکم اعدام تغییر میکرد و اینهمه هیاهوهای پرهزینه در داخل و خارج به وجود نمیآمد و گفتنیهای دیگر.