برخی از منابع خبری رقم تمثیلی ۳۰۰۰ درصد که ایشان مطرح کردند را به عنوان ارزیابی یا تخمین از روند آتی نرخ تورم معرفی کرده پیرامون آن نکته سنجی کردهاند. یکم، ساز وکار افزایش قیمتها برای بسیاری قابل تصور نیست. بیاد دارم که در اوائل دهه 1361 یک نفر گلایه میکرد که اتومبیل پیکان از 30 هزار تومان به 50 هزار تومان افزایش یافته که قیمت غیر قابل باوری است.
به او گفتم قیمت پیکان 1 میلیون تومان هم خواهد شد و این فرد با وحشت و نا باوری پاسخ داد. چند سال گذشت و قیمت آن از 10 میلیون گذشت و اکنون نمیدانم قیمت یک اتومبیل مشابه چه رقمی است؛ اما شنیدهام موتور سیکلت متعارف 800 میلیون تومان است. یا قیمت سکه طلا که چند سال پیش برای هدیه به تازه عروس و داماد میخریدیم چهل هزار تومان بود اکنون شنیدهام حدود 140 میلیون تومان!!! است.
دلار روزی 7 تومان بود و روزی ناباورانه 1000 تومان شد. عدهای گفتند امریکا توطئه کرده که هزار تومانی که بزرگترین رقم اسکناس ما بود را به یک هزارم دلار کاهش دهد! هر تومان یک دهم سنت. حالا میگویند دلار از 100 هزار تومان هم بالاتر رفته. این افزایشهای نرخ تورم مثل آتش است که به جان اقتصاد و جامعه میافتد و شعله ور میشود. دوم، درک نرخ تصاعدی ساده است اما از چشم بسیاری دور میافتد. شنیدم که نرخ دلار و طلا روزانه یک درصد افزایش مییافته.
یک درصدبه نظر رقم کوچکی است اما اگر این امر سه ماه یعنی 90 روز ادامه یابد نرخ تورم سه ماهه میشود ۱/۰۱ به توان 90. محاسبه کنید میشود حدود ۲/۵ یعنی در 90 روز 150 درصد تورم. پس این روندها را نباید دست کم گرفت. سوم، تورم از این ویژگی برخوردار است که چنانکه در انتظارات مردم جایگیر شد، تحقق مییابد.
مردم هم با رفتار خود آن را تشدید میکنند. در بسیاری از کشورهای امریکای لاتین و افریقا و همچنین کشورهای اروپایی بعد از جنگ اول که دستخوش ابر تورم بودند مردم اول ماه حقوق خود را به دلار یا یورو (در سالهای اخیر) و ارزهای معتبر تبدیل میکردند و طی ماه به تدریج بفروش میرساندند تا صرف معاش کنند، یا همان ابتدای ماه ذخیره مورد نیاز طول ماه را خریداری میکردند. این امر اقدام به ناچار در سطح فردی است، اما در سطح جامعه خود اقدامی تورم ساز نیز هست. سوم، حکومتها در این شرایط تحت فشار قرار میگیرند تا حقوق کارمندان و کارگران را افزایش دهند وبه شرکتهایی که قادر به تأمین هزینههای تورم نیستند کمک کنند، همچنین بودجه خود را افزایش دهند تا خدمات دولتی را در سطح فلاکت باری که به آن دچار است تداوم بخشند. برای این کار دست به افزایش نقدینگی میزنند که هیمه اصلی تورم است.
چهارم، هر چه نرخ تورم افزایش یابد کنترل آن مشکلتر است و اقدامات حادتری را طلب میکند که از مدیریتهای ضعیف متعارف ساخته نیست. فریدمن اقتصاد دان مشهور گفته بود که نباید تصور کنیم که وجود تورم در یک کشور فقط نشان از سوء مدیریت پولی یا بودجهای است. وجود تورم به معنی این است که بسیاری امور در سطح وسیع دچار سوء مدیریت است. حسن مدیریت بسیاری امور برای باز گردانده شدن یه وضع مناسب، کار بزرگی است. پنجم، در این راستا و اسباب نگرانی صحبت نقل شده از رئیسجمهور که منابع جمع آوری شده از افزایش قیمت بنزین صرف بهبود معاش مردم خواهد شد جای تأمل دارد.
این هم از معماها است. اگر فقط به من پول بدهید وضع من را بهتر کردهاید اگر به همه ما پول بدهید فقط تورم ایجاد کردهاید! افزایش معاش مردم نیازمند کالا است. بایستی تولید و تجارت و تجارت بینالمللی افزایش یابد. برای این امور چه فکری کردهاید؟ به راه آن رئیسجمهور (احمدی نژاد) نروید، پولپاشیهای پوپولیستی شروع مراحلی بود که ما را به اینجا رساند.