در سده گذشته، مهندسی و مدیریت آب در ایران، همانند بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، بر رویکرد هیدرولیکی استوار بود. این رویکرد با محوریت ساخت سدها، حفر چاههای عمیق، انتقال بینحوزهای و مهار فیزیکی جریانهای آب، نقشی اساسی در توسعه زیرساختهای ملی، ارتقای امنیت غذایی و رفاه عمومی ایفا کرد. بااینحال، تحولات اقلیمی، افت منابع آب زیرزمینی، تخریب اکوسیستمها و کاهش کیفیت خاک، نشان داده است که تداوم چنین مسیر یکسویهای، نهتنها پاسخگوی نیازهای آینده نیست، بلکه خود میتواند تهدیدی برای پایداری سرزمین تلقی شود.
بر این اساس، اکنون زمان آن فرارسیده است که پارادایم تازهای در مدیریت آب و کشاورزی کشور شکل گیرد؛ پارادایمی که مبتنی بر اصول اکولوژیکی است. این دیدگاه، آب را نه صرفاً بهعنوان یک منبع فیزیکی، بلکه بهمنزلهی جزئی از شبکه زنده و پویای روابط اکوسیستمی تلقی میکند. در چنین نگاهی، پایداری منابع طبیعی، سلامت خاک و گیاه، حفظ تنوع زیستی، و پایداری معیشت جوامع محلی بهصورت همزمان و در تعامل با یکدیگر مدنظر قرار میگیرند.
مأموریتهای اکولوژیکی، در نقطهی مقابل مأموریتهای هیدرولیکی، بهجای تمرکز برسازه و مهار فیزیکی منابع، بر درک، بازسازی و سازگاری با نظامهای طبیعی استوارند. در این چارچوب، ابزارهای توسعه دیگر صرفاً پمپ، لوله و بتن نیستند، بلکه دانش بومشناسی، فناوریهای هوشمند پایش و تصمیمگیری، کشاورزی حفاظتی، و الگوهای همزیستی انسان و طبیعت بهعنوان اجزای اصلی نظام مدیریت پایدار منابع مطرح میشوند.
به بیانی دیگر، اگر سدسازی نماد دوران توسعه سختافزار بود، امروز اکولوژی نماد دوران توسعه داناییفرد است؛ دورانی که در آن مهندسی آب بادانش بومشناسی، و سیاستگذاری منابع بافهم سامانهای از طبیعت و جامعه پیوند میخورد.
تحقق چنین گذار مهمی، مستلزم شجاعت فکری، تغییر در سیاستها، بازنگری در بودجهها و بازتعریف معیارهای موفقیت در حوزه آب و کشاورزی است. همانگونه که در سند ملی دانشبنیان امنیت غذایی نیز مورد تأکید قرارگرفته است، آینده مدیریت آب در ایران نه در اعماق زمین، بلکه در عمق فهم اکولوژیکی ما از سرزمین نهفته است.