هرچند باب مذاکره، مصالحه و توافق میان ایران و غرب بسته شده، با این وجود دونالد ترامپ با یک دست پیش میکشد و با دست دیگر پس میکشد. دیپلماتهای آمریکایی در حاشیه هشتادمین اجلاس سازمان ملل حاضر نشدند با دیپلماتهای ایرانی گفتوگو کنند، اما ترامپ در سخنرانیاش در پارلمان اسرائیل که دوشنبه گذشته ایراد شد دست دوستی به سوی ایران دراز کرد و خواستار گفتوگو و به رسمیت شناختن اسرائیل شد! این پیشنهاد میتواند فریب یا تله باشد. ترامپ با این کار میخواهد به دنیا بگوید ما خواستار مذاکره شدیم، اما تهران نپذیرفت.
سناریویی که میتواند درست باشد، علت این است که سیاست پیچیده و هزارتو است و تنها کسانی از آن سر در میآورند که حرفهای باشند و به تئوری «Game Theory» آشنا باشند و پشت صحنهها را حدس بزنند و پیشبینی کنند. دیپلماتهای ایرانی در عمل نشان دادهاند که فاقد چنین ویژگیهایی هستند، به همین دلیل یا فرصت سوزی میکنند یا در تله میافتند.
گفته میشود که تعدادی از کشورها به تحریمهای سازمان ملل پایبند نخواهند بود. میگویند قطعنامه 2231 از امروز 26 مهر دیگر فاقد اثر حقوقی و الزام برای ایران و کشورها است.
مهم تر اینکه به دلیل فقد سیاست، تراژدی غزه را که نزدیک به ۷۰ هزار نفر در آن کشته شدهاند معجزه غزه، پیروزی حماس، شکست اسرائیل و آمریکا و... میدانند. نوشتار پیش رو به مقایسه تولید ناخالص داخلی جمهوری اسلامی و بودجه دفاعی آن با تولید ناخالص داخلی آمریکا اروپا و اسرائیل میپردازد:
*بر اساس دادههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال گذشته میلادی ۲۹ تریلیون دلار و بودجه نظامی آن در سال 2025، حدود ۸۵۱ میلیارد دلار
*تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۸ تریلیون دلار و بودجه نظامی آن در سال 2024 حدود ۲۸۰ میلیارد دلار
*تولید ناخالص داخلی اسرائیل در سال ۲۰۲۴ حدود ۵۴۰ میلیارد دلار و بودجه دفاعی آن در سال 2025 حدود ۳۰ میلیارد دلار
*تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۲۴ حدود ۴۳۷ میلیارد دلار و بودجه دفاعی آن امسال بیش از ۲۳ میلیارد دلار
مجموع بودجه دفاعی آمریکا اروپا و اسرائیل بیش از ۵۰ تریلیون دلار (۵۰ هزار میلیارد دلار) است. پرسش این است که ایران با بودجه دفاعی ۲۳ میلیارد دلار و تولید داخلی 437 میلیارد دلار میتواند همزمان با آمریکا، اسرائیل و اروپا درگیر باشد و به گفته آخرالزمانیها پیروز میدان هم باشد؟
نویسنده پس از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا (اول بهمن ۱۴۰۳) در نوشتار و گفتار به دستگاه دیپلماسی هشدار داد، شرایط تغییر کرده و موازنه قوا در دنیا و منطقه به ضرر ایران شده است. در چنین شرایط خطرناک و مه آلودی سه راه پیش روست:
اول: مذاکره مصالحه و توافق با آمریکا؛ دوم: توقف غنی سازی اورانیوم؛ سوم: سازش، گزینه سوم معنایش تسلیم نیست، بلکه عبور از مخمصهها، تنگناها، بحرانها، بیرون آمدن از محاصره سیاسی-اقتصادی و... است.
چون سیاستمداران «ادراک»، «درک» و «فهم» درست از شرایط نداشتند جنگ رخ داد. تحریمهای سازمان ملل از امروز به صورت خودکار بازمیگردند، وقتی قرار است انعطاف نشان داده نشود چیزی جز گزینه جنگ و تحریم باقی نمیماند. تولید ناخالص دنیا در سال 2024 حدود ۱۰۰ تریلیون دلار بوده است که بیش از ۵۰ درصد آن در اختیار آمریکا، اروپا و اسرائیل است. این سه نظامی با ایران در تقابل و تعارض هستند. امروز در دنیا اقتصاد حرف اول و آخر را میزند نه موشک و حتی بمب اتم. اگر این گزاره درست است پر واضح است که کشورهای دنیا اقتصاد پنجاه تریلیون دلاری غرب و اسرائیل را به اقتصاد 437 میلیارد دلاری ایران ترجیح خواهند داد. مشکل این است واقعیتها آن طور که هست درک و پذیرفته نمیشود و تصمیمات سنجیده برای عبور از بحرانها نیز گرفته نمیشود. مردم میخواهند زندگی کنند، از جنگ، تحریم، تنش، خصومت در داخل و خارج بیزار هستند.