عصر روز گذشته برای معاینه چشم به «کلینیک بینا آفرین» در خیابان آفریقا رفتم. کلینیک شلوغ بود و همه به فکر داشتن بینایی بهتر و طبیعی بودند، ناگهان در کمال ناباوری که هرگز فکرش را نمیکردم چشمم به «مصطفی تاجزاده» دوست قدیمیام که همراه با چند مأمور از زندان «اوین» به این کلینیک آمده بود افتاد، نتوانستم خوشحالیام را کتمان کنم و از جا پریدم و به او نزدیک شدم. مأموران تلاش کردند مانع شوند؛ اما پس از مدتی رفتم کنار او نشستم به مأموران گفتم تاجزاده دوست من است. اجازه دادند چند دقیقه با او صحبت کنم، از وی پرسیدم وضع روحی و جسمیات چطور است؟ پاسخ داد وضع روحیام عالی؛ اما وضع جسمیام تعریفی ندارد، از نوک پا تا پیشانی گرفتار بیماری هستم علاوه بر مشکل چشم، فشارخون، قند و چند بیماری دیگر را هم دارم که آزارم میدهد و در شبانهروز چندین قرص میخورم.
تاجزاده پرسید با مشهد ارتباط داری یا خیر؟ گفتم بله دارم. او همچنین احوال «ابراهیم اصغر زاده» را جویا شد گفتم: خوب است.
از وی پرسیدم در زندان چه میکنی؟ گفت: کتاب میخوانم و مطالعه میکنم. از او پرسیدم نظرت راجع به اوضاع کشور چیست؟ گفت: خوشبین نیستم و اوضاع خوب نیست. عقیدهام این است که در این شرایط اگر ایران توافق کند یا نکند چیزی به دست نمیآورد ولی اگر حاکمیت به مردم بازگردد و به مطالبه آنها پاسخ دهد و تلاش کند تا رویدادی مانند حماسه دوم خرداد ۱۳۷۶ در کشور تکرار شود، که خطر جنگ را از ایران دور کرد، دشمنان ناامید و مأیوس خواهند شد و اوضاع بهتر میشود. وی نگران وضع و حال مردم و کشور بود و گفت: دغدغهاش همین موضوعات است.
دو نسخه روزنامه ستاره صبح را به او دادم که مأموران روزنامه را گرفتند و نگذاشتند تاجزاده صفحات اول آن را ببیند. مشکل آنجاست که قانون زیر پا گذاشته میشود یا اجرا نمیشود. اصل 8 قانون اساسی امربهمعروف و نهی از منکر را که همان انتقاد و اعتراض به مسئولان و سیاستهای ناصواب است را به رسمیت شناخته است. اصل ۲۴ قانون اساسی، آزادی بیان و قلم را تضمین کرده است و اصل 27 قانون اساسی اجتماعات اعتراضی را به رسمیت شناخته است، پرسش این است که چرا افراد باید به خاطر اعتراض به سیاستها به حصر یا زندان بروند. انتظار این است که زندانیان سیاسی و عقیدتی آزاد شوند و به آغوش خانوادههایشان برگردند. قرار بود بعد از انقلاب زندانی سیاسی و عقیدتی نداشته باشیم، آیا وقت آن نرسیده است که حصر میرحسین موسوی ۸۴ ساله و زهرا رهنورد 80 ساله برداشته و زندانیان سیاسی در قالب یک عفو عمومی آزاد شوند. مهدی کروبی پس از نزدیک به ۱۵ سال حصرش برداشته شد، از روزی که او آزادشده چه اتفاقاتی افتاده که اگر در حصر بود نمیافتاد؟ آیا آزادی او به کشور و مردم خسارت و ضرر و... وارد کرده است؟ برفرض عدهای برحسب وظیفه سیاستهای نظام را نقد، تحلیل، اعتراض و رد کنند، آیا چنین افرادی باید حصر، زندانی و از حقوق اجتماعی محروم شوند مستند قانونی کدام است؟ به خود آیید در شرایطی که فضا شبه جنگی است و هر آن امکان جنگ وجود دارد، قوه قضائیه در اقدامی پسندیده تلاش کند با بهرهگیری از روشهای قانونی محکومان را عفو یا آزاد کند تا به وحدت و همبستگی ملی کمک شود. این اتفاق با اعلان عفو عمومی شدنی است.
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 عدهای پایشان را در یک کفش کردند تا کروبی و موسوی باآنهمه خدمات به کشور توبه کنند تا آزاد شوند. دیدند که نشد، لجبازی نکنید، به دنبال انتقام نباشید، به کلام پیامبر دقت کنید که گفت: امروز «یوم المرحمه» یعنی روز «رحمت و بخشش» است. در پایان گفتوگوی کوتاه ما به مأمور زندان که با دقت ناظر آنچه بین من و تاجزاده ردوبدل شد بود گفتم: اگر نظر من و تاجزاده را قبول ندارید، نظر «محمدرضا باهنر» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام را که گفته 85 درصد مردم میخواهند زندگی کنند و نمیخواهند مثل حزباللهیها فکر کنند باور کنید.