فارن پالیسی نوشت: اواخر ژانویه، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، رافائل گروسی، هشدار داد که ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم با درصد بالا «پدال گاز را فشار داده است». گروسی گفت که ایران در حال حاضر حدود ۲۰۰ کیلوگرم (تقریباً ۴۴۰ پوند) اورانیوم غنیشده تا سطح ۶۰ درصد در اختیار دارد، که این میزان بیش از نصف راه تا رسیدن به مواد خام لازم برای ساخت یک بمب هستهای است.
در ادامه این مطلب آمده است: بر اساس توافق هستهای سال ۲۰۱۵، ایران پذیرفته بود که غنیسازی را به ۳.۶۷ درصد محدود کند - میزانی که در نیروگاههای هستهای قدیمی استفاده میشود. در آن زمان، ایران حداقل یک سال یا بیشتر تا دستیابی به بمب فاصله داشت. اما امروزه، همانطور که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه وقت آمریکا، چند ماه پیش گفت، زمان گریز هستهای ایران «احتمالاً اکنون یک یا دو هفته است.»
با این حال، ایران همچنان به زمان نیاز دارد تا اورانیوم با غنای بالا را به یک کلاهک قابل حمل با موشک تبدیل کند. کارشناسان تخمین میزنند که این فرایند میتواند تا یک سال یا بیشتر طول بکشد، گرچه گفته میشود تهران در حال بررسی مسیرهای سریعتری برای ساخت یک سلاح عملیاتی است، زیرا میخواهد در برابر تصور فزایندهای که این کشور را در ضعیفترین موقعیت خود از سال ۱۹۷۹ تاکنون نشان میدهد، بازدارندگی خود را دوباره برقرار کند.
«زمان گریز هستهای» مدتی است که به جای ماهها یا سالها، بر حسب روز اندازهگیری میشود. اما داشتن مواد شکافتپذیر مورد نیاز فقط بخشی از فرایند است و برآوردها برای تکمیل سلاح هستهای معمولاً بین ۱ تا ۲ سال متغیر است.» این را نیسان رفعتی، تحلیلگر ارشد امور ایران در گروه بحران بینالمللی، بیان کرده است.
هنوز هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ایران تصمیم گرفته است بهسرعت بهسمت ساخت بمب حرکت کند، اما چهرههای تندروتر در ایران اخیراً خواستار بازنگری در دکترین هستهای کشور شدهاند. در همین حال، وضعیت منطقه این پرسش را مطرح کرده است که آیا اسرائیل ممکن است حملاتی را علیه تأسیسات هستهای ایران انجام دهد؟ شاید با تأیید ترامپ.
اما ترامپ در یک پست در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» در تاریخ ۵ فوریه، احتمال حملات پیشگیرانه علیه ایران را رد کرد. او نوشت: «گزارشهایی مبنی بر اینکه ایالات متحده، همراه با اسرائیل، قصد دارد ایران را به تلی از خاکستر تبدیل کند، به شدت اغراقشدهاند.»
اگر دولت ترامپ بخواهد کمپین فشار حداکثری خود را عملی کند، میتواند با اجرای قانون SHIP که سال گذشته تصویب شد، شروع کند. این قانون به رئیسجمهور اختیار میدهد که علیه خریداران نفت ایران اقدام کند، خواه این خریداران بنادر چین باشند یا پالایشگاههای چینی. اگر این راهکار اجرا نشود، ایالات متحده میتواند مستقیماً نفتکشهایی را که این محمولهها را حمل میکنند یا در دریا به کشتیهای دیگر منتقل میکنند، متوقف کند تا راههای دور زدن تحریمها را ببندد.
«مسئله ساده است. برای کاهش صادرات نفت ایران، باید دامنه تحریمها را گستردهتر کرد و نهادهای بیشتری را که در این تجارت دخیل هستند، هدف قرار داد.» این را متیو رید، معاون شرکت مشاوره انرژی «فارن ریپورتس» در واشنگتن، اظهار کرده است. «این کار میتواند با استفاده از اختیارات گستردهتر مانند قانون SHIP انجام شود، که [رئیسجمهور پیشین آمریکا، جو]بایدن از اجرای آن خودداری کرد.»
صدها نفتکش، حدود ۲۵۰ فروند، برای ایران همان نقشی را دارند که ناوگان سایه روسیه دارد و این کشتیها میتوانند بهراحتی هدف تحریمهای آمریکا قرار گیرند. حتی امروز هم انتقالهای کشتیبهکشتی غیرقانونی نفت ایران از کشتیهای بزرگ به کشتیهای کوچکتر که از دید رادارها پنهان هستند، همچنان ادامه دارد و این موارد نیز اهداف مشروعی برای تحریم محسوب میشوند. یادداشت ریاستجمهوری ترامپ به این اقدامات اشاره دارد، اما هنوز آنها را اجرا نکرده است.
مشکل بزرگ در مورد ایران این است که این موضوع به چین نیز مربوط میشود، زیرا پالایشگاههای مستقل و تحت فشار مالی چین، خریداران اصلی نفت خام ایران هستند. اما ترامپ نیازی به یک جنگ تجاری دیگر با چین ندارد، بهویژه پس از آنکه جنگ تجاریای را که پنج سال پیش آغاز کرد، آخر هفته گذشته با اعمال تعرفههای اضافی بر صادرات چین به ایالات متحده، تشدید کرد.
پس چالش این است: چگونه میتوان با دشمن شماره سه مقابله کرد بدون اینکه دشمن شماره یک را بهشدت خشمگین کرد؟
متیو رید، معاون شرکت مشاوره انرژی «فارن ریپورتس» در واشنگتن اینگونه نتیجهگیری کرد: «به نظر کلیشهای میآید، اما تحریمها واقعاً یک بازی موش و گربه هستند. وزارت خزانهداری ایالات متحده گربه است. باید بتواند همواره در این بازی جلوتر بماند.»