پارهای خسته از افتادن وبرخاستن های فراوان، و دویدنها و نرسیدنها ،دل شکسته و درهم شکسته شده و دل کنده و بار سفر میبندند و میروند تا در گوشهای دیگر از این کره خاکی امن وامان یابند و به جای تنش ونگرانی بی دغدغه زندگی کنند. درحالی که در کوله بار سفر دغدغه هارا با خویش میبرند و روح و جان خویش را در وطن جای میگذارند و هیچ جای دیگر وطن را از یاد نمیبرند. آن کس که رخت میبندد ومی رود تنها خود را میرهاند و آنها که میمانند رهایی و آزادی مردم وکشور را هدف میدانند.
تلاش برای آزادی تلاشی درون زا است، آنها که دل به دخالت بیگانه بسته و آشکارا این دلبستگی را بیان میکنند گام درمسیر خیانت نهادهاند و کسانی که به توجیه این خیانت پیشگی مینشینند و این دریوزگی را توجیه کرده وتبلیغ میکنند دوستان ملت ایران نیستند هرچند به نام ایران سخن میگویند.
ازسوی دیگرکسانی هم که در پوشش ارکان حاکمیت آزادی و سبک زندگی را بر نمیتابند و برای مردم نسخه های کهنه و برگرفته از ذهن بسته خویش میپیچند و بر محدودیتها افزوده و تنگناها را گسترده میکنند درکمک به دل بستگان به بیگانه نقشی بی همانند ایفا میکنند.
شگفت آن است که این گروه اخیر نه دنیا را میشناسند و نه میخواهند که بشناسند. انگار مأموریت تخریب پایه های دلبستگی به کشور و اعتماد به حاکمیت را بر عهده گرفته اند! رسالت این مدعیان به ظاهر، ترویج دین داری و رعایت اصول مذهبی است و در عمل تیشه به ریشه دین و باورهای مذهبی میزنند.
مسیر کشور مسیر آزادی و رهایی است ولی این راه با همبستگی ملی و با تکیه بر توان ملی و با روش های خشونت پرهیز ومسالمت آمیز ممکن میشود ،
برخی افراد خود خوانده ومدعیان همگامی با مردم درلباس دلسوزی و با دزدیدن شعار های مردمی همچون شعار زیبای “زن’زندگی’آزادی” خود را در پوششی پنهان میکنند که نشانهای از آن ندارند و آنهایی که چتر بیگانه برسر گرفتهاند دل بسته آزادی پرهایی کشور نبوده ونیستند .
نه رخت بستن و رفتن و نه برای آزادی، دل بسته بیگانه شدن و نه شعارهای مردم را بر دست گرفتن و خود را رهبر پنداشتن، نه به نا امیدی دامن زدن و یا تبلیغ به سرعت به هدف رسیدن و… هیچکدام چاره این درد مزمن وکهنه نیستند .
راه ماندن ،آگاهی را ترویج کردن ،دانایی را بسیج کردن، دانش را به خدمت گرفتن ،تجربهها را دستمایه ادامه راه کردن، باهم شدن وهمبستگی را بنیان نهادن ،همه سلیقهها و نگرشها را به رسمیت شناختن، هویت ملی را پاس داشتن، بر روح زخم خورده’ مردم مرهم نهادن، ماندن و ایران را آباد کردن و ساختن است. اندیشه های پراکنده را گرد آوردن ونهادهای توانمندتر بنیان نهادن و پراکندگیها را گرد آوردن و نقشهای برای رفتن ترسیم کردن است .
برای ایران باهم بودن را از یاد نبریم، برای ایران به توان ملی بیاندیشیم و از ارکان حاکمیت بخواهیم برای ایران دست از لجاجت با مردم بردارید.