قهرکن، اما ببار!
چشم ها و ترک های زمین تبدار به آسمان خیره مانده اند و ابرهایی که گویی با زمین و زمینیان قهر کرده اند. ابر ها می آیند، نمناک، مغموم و بی احساس ؛ خودی نشان می دهند ولی از بارش رحمت الهی خبری نیست. راستی شاعر چه نیکو سروده است: «ابر بی‌باران بوَد ابری كه از احسان تهی است!» چشم ها و دست های پینه بسته کشاورزان همچنان رو به آسمان است...