شب از نیمه گذشته است. نوتیفیکیشنها یکی پس از دیگری از ورود پیام های جدید خبر میدهند. از خستگی و بیخوابی حالت تهوع پیدا کرده است. گوشی هم با نمایش پیام Low Battery با صاحبش همدردی میکند. با اکراه گوشی را کنار میگذارد و سعی میکند بخوابد؛ اما نمیتواند. از تخت پایین میآید و شارژر را به گوشی وصل میکند. روی زمین، کنار پریز دراز میکشد و دوباره سیر آفاق و انفس در فضای مجازی را آغاز میکند.
این روزها دل کندن از فضای مجازی و وب گردی به ویژه برای نوجوانان بسیار دشوار شده است. بر اساس گزارش کارشناسان این حوزه، هر 12 دقیقه، افراد بدون اینکه هدف یا برنامهای داشته باشند سری به گوشی هوشمند شان میزنند و پیام رسان های مختلف را چک میکنند.
کاری که فضانوردان و دانشمندان فضایی برای بررسی اوضاع حیاتی خود و سفینه شان انجام نمیدهند!
از سویی باید پذیرفت فضای مجازی علاوه بر تغییر سبک زندگی افراد جامعه، سواد سلامت رسانه را نیز تحت الشعاع قرار داده است و اهداف رسانهای شبکه های خبررسان، کمتر محقق میشوند. چرا که سواد رسانه باید منجر به پیش تفکر و تفکر شود ؛نه اینکه قدرت اندیشیدن را از جوانان سلب کند!
چرا که سرعت انتشار اخبار و اطلاعات به قدری افزایش پیدا کرده است که مغز امکان پردازش، دسته بندی و تجزیه و تحلیل آنها را ندارد و اساساً فرصتی برای راستی آزمایی اخبار فیک و جعلی از اخبار واقعی باقی نمیماند.
حجم بالای اخبار و اطلاعات هم داستان خودشان را دارد و بر اساس گزارش سازمان های رسانهای، میزان اخبار و اطلاعات که در قرن 18 بین ساکنان کره رد و بدل شد، با اخبار ی که در عصر حاضر در یک روز منتشر میشود، برابری میکند!
بنابراین تصور اینکه در چنین فضایی، افراد به ویژه نسل جوان بتوانند سواد رسانه را درک و از آن بهره ببرند، کمی دور از ذهن و غیر منطقی است.
چرا که سواد رسانهای مفهوم سازی گستردهای از سواد است که شامل توانایی دسترسی و تحلیل پیام های رسانهای و همچنین ایجاد، بازتاب و اقدام با استفاده از قدرت اطلاعات و ارتباطات برای ایجاد تغییر در جهان است.
اما با این حجم از اخبار و اطلاعات، کلیپ های سرگرم کننده منتشر شده در فضای مجازی و اتلاف وقت جوانان، خانوادهها امیدی به نظافت و تغییر اتاق و میز فرزندانشان ندارند چه رسد به ایجاد تغییر در جهان!
با این حال باید اذعان داشت آموزش سواد رسانهای که در دنیا به یک رویه نوین تبدیل شده است، اساساً تفکر انتقادی و ابراز وجود را تقویت میکند تا افراد بتوانند با قاطعیت و آگاهی از حقوق خود دفاع کنند.
اهمیت سلامت جسم و روان را بشناسند و برای حفظ و ماندگاری آن بکوشند. گفتمان عمومی را درک کنند و هنگام انتخاب افراد و راهبران جامعه تصمیمات درستی بگیرند.
در چنین شرایطی میتوان انتظار تحول در چهار حوزه اصلی کیفیت زندگی داشت. در حقیقت وضعیت جسمانی و توانایی های عملکردی، وضعیت روانی و رفاه، راهبردهای تعاملات اجتماعی و وضعیت و عوامل اقتصادی، از مهمترین حوزه های کیفیت زندگی هستند که با پروفایل های سواد سلامت رسانه میتوان به اصلاح یا ایجاد تغییرات اساسی در آنها امیدوار بود.
تحقیقات دهههای گذشته بیانگر این مطلب است که سلامت یک عامل تعیینکننده مهم در افزایش کیفیت زندگی است و آگاهی بخشی در این مقوله دارا ینقشی بسیار حیاتی و تعیین کننده است.
در حالی که تصور افراد جامعه از زندگی با کیفیت بالا متفاوت است، اما همه افراد جامعه بر اساس درک خودشان و همچنین بر اساس، نشانگرهای جهانی، سلامت را یک اصل مهم در کیفیت زندگی میدانند
شاید زمان آن رسیده باشد تا با بهره گیری از تجارب بزرگان حوزه رسانه، نسبت به تغییر ذائقه جوانان در مصرف رسانهای بکوشیم و به آنها بیاموزیم جهان واقعی پیرامون ما هم زیباییها و دیدنیهایی به مراتب جذاب تر، وهم انگیزتر و جالب تر از تصاویر و کلیپ های اینستاگرام و تلگرام دارد. به آنها بیاموزیم با به کارگیری درست رسانه و تجزیه و تحلیل محتوی آن، اطلاعات بیشتری در مورد سلامت خود و جامعه به دست بیاورند و آیندهای روشن برای خود و اطرافیان رقم بزنند. سواد رسانه و سلامت را جدی بگیریم.