ستاره صبح آنلاین، علی فریدونی: مدتی است لایحه اصلاح ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری در کمیسیون اجتماعی معطلمانده و پایش به صحن باز نمیشود. یکی از بحثبرانگیزترین بندهای این ماده تبصره 4 است که همه دستگاههای اجرایی اعم از ستادی و استانی، بهاستثنای بخشهای عملیاتی نظیر پلیس و آتشنشانی و... را موظف میکند، ساعات کار خود را در پنج روز هفته تنظیم کنند. اما دو روزی که بهعنوان تعطیلات هفتگی تعیین میشوند همچنان محل بحث است. مجلس ۱۱۴ کشور دنیا را موردبررسی قرار داده که تنها 2 کشور جیبوتی و ایران تعطیلی یک روز جمعه را در تقویم خود دارند. این بررسی نشان میدهد که در قریب بهاتفاق کشورهای مسلمان، روزهای تعطیل شامل دو روز جمعه و شنبه است. ستاره صبح در گفتوگویی با مهدی میر طالبی، روانشناس به بررسی تأثیر کاستن از ساعات کار جامعه پرداخته که در ادامه میخوانید:
آیا میتوان بالا بودن ساعات کار در طول هفته را با تأثیری که بر سلامت جسمی و روحی افراد بهجا میگذارد ازجمله عوامل تهدیدکننده استحکام خانواده دانست؟
بله، اما منشأ این ساعات کاری طولانی اقتصاد کشور است. ابتدا باید برای آن فکر کرد. تنشهای اقتصادی با فشاری که روی خانواده وارد میکند به خستگی روانی جامعه دامن زده است.
تورم بالا سرپرست خانوار را آنچنان درگیر تأمین معیشت کرده که فرصتی برای پرداختن به خانواده ندارد. خانوادهها با اینهمه خستگی حتی وقتی ازنظر اقتصادی تأمین هستند هم نمیتوانند آرامش را تجربه کنند.
وقتی از خستگی روانی صحبت میکنیم از درگیریهایی حرف میزنیم که بهوفور در خانوادهها وجود دارد. اگر تنشهای موجود در خانوادهها را ریشهیابی کنیم، منشأ تنش خانواده را در جسم و روح خسته بزرگترها جستوجو کنید.
متأسفانه در جامعه، تأمین معاش خانواده و تأمین سایر هزینههای خانوار در اولویت قرارگرفته و افراد از سلامت روحی و روانی خود و خانواده غافل هستند.
قصد ندارم تلاش اقتصادی را کتمان کنم ولی برای زندگی کردن باید ابتدا زنده بود. اینهمه کار کردن در ساعات طولانی و اضافهکاری و دو شغله و چندشغله بودن، با ایجاد اضطراب، خستگی و کاستن از توانایی و خلاقیت فرد بهطور مداوم بر او فشار وارد میکند و سلامتیاش را به خطر میاندازد.
آیا دو روز تعطیلی در هفته میتواند فرهنگ توجه بهسلامتی خود و خانواده را در جامعه ارتقا دهد یا خیر؟
ابتدا باید بپذیریم که هرچقدر بیشتر کار کنیم باز همدایره امکانات و خدماتی که جهان امروز به شهروندانش میدهد، آنچنان گسترده است که لیست بلند بالایی از چیزهایی که باید برایشان پول خرج کنیم همیشه وجود خواهد داشت.
مردم باید متوجه شوند که ایجاد تعادل بین کار و استراحت در زندگی اهمیت دارد. باید به اندازه کافی به خودمان زمان اختصاص بدهیم. به این منظور باید زندگی را برای خود ساده کنیم و قناعتپیشه کنیم.
بهجای هزینه کردن برای خانواده اوقات بیشتری را برایشان صرف کنیم تا لذت ماندگار و آرامش پایدار برای خود و خانواده فراهم بیاوریم.
خداوند روزی یک مورچه را بر روی سنگ سیاه مقدر کرده است. به خداوند اعتماد کنیم. باید به نفع حفظ سلامتی از توقعات کم کنیم و توقعات خود و خانواده را مدیریت کنیم. ارزش انس مادر و فرزند و اثری که یک ساعت حضور آگاهانه و با توجه پدر در خانه بر روی فرزندان بهجا میگذارد با مادیات قابلسنجش نیست.
اسلام نمیگوید یکسره کار کن یا یکسره عبادت کن. لزوم استراحت نیز در آموزههای دینی ما وجود دارد.
کسانی که کل هفته را کار میکنند از روح و روان فرسوده میشوند. چنین آدمهایی کمتحمل هستند، بهسرعت جوش میآورند و درگیری ایجاد میکنند.
چه نسبتی بین خستگی و مفید بودن، خلاقیت داشتن و کارامدی وجود دارد؟ آیا میتوان با ایجاد تغییر در ساعات کار و افزودن بر تعطیلی بهرهوری در کشور را بالا برد؟
قطعاً همینطور است. بین بهرهوری و ساعات کار رابطه معکوس وجود دارد. چرا در روزهای اول هفته انرژی ما بیشتر و تمرکزمان روی کار بالاتر است؟! چون معمولاً یک روز استراحت را پشت سر گذاشتهایم. هفته کاری کوتاهتر بهشرط اینکه در روزهای تعطیل به خود و خانواده بپردازیم میتواند، افزایش رضایت از زندگی را به دنبال داشته باشد. گاهی متوجه میشویم که برای انجام درستکاری هیچ راهی وجود ندارد مگر اینکه برای مدتی آن را رها کنیم و از منطقه آن کار خارج بشویم. استراحت کنیم، پیادهروی کنیم، کتاب بخوانیم یا بخوابیم. وقتی برمیگردیم و دوباره به همان کار مشغول میشویم این بار نتیجه بهتری میگیریم.