دلیل اقبال مردم انگلیس به حزب کارگر چیست؟ جنگ غزه چه سهمی در شکست محافظه کاران دارد؟
حزب کارگر از لحاظ خدمات شهری و امور شهروندی نسبت به حزب دموکرات گرایش های مردمی تری دارد و بیشتر مورد اعتماد است. البته در دورههایی پرستیژ نخست وزیران و دولت های محافظه کار در جذب رأی موثر بود.
نتیجه انتخابات اخیر نشان دهنده اعتماد بیش تر جامعه انگلیس به جنبه های مردمی حزب کارگر است ولی دلیل قطعی نیست و دلایل دیگری نیز در نتایج انتخابات سیاسی و پارلمانی موثر بود.
تغییرات و تحولات باعث میشود که مردم به این حزب یا به احزاب دیگر جذب شوند و حتی به حزب لیبرال اقبال نشان دهند. شرایط نزدیک به دوران انتخابات تکلیف را روشن میکند.
موضع گیری محافظه کاران در مورد غزه و تبلیغات شدیدی که در محافل چپ دانشگاهی دیده شد بر نتایج انتخابات تأثیر داشت.
حزب کارگر موضع معتدل تری دارد ولی محافظه کاران بیشتر به صورت یک جانبه تر به حمایت از مواضع اسرائیل مشغول بودند.
آیا میتوان غلبه حزب کارگر در انتخابات محلی انگلیس را به معنی شروع تحولی سیاسی در اروپا دانست یا خیر؟
تعداد مهاجران در انگلیس به قدری زیاد است که درصد معتبری از جمعیت را تشکیل میدهند. این جمعیت به خاطر منافع خود در انتخابات حضوری پر رنگ دارند.
شهردار لندن پاکستانی است و نخست وزیر حزب محافظه کار یک هندی تبار است. اگرچه او مخالفت خود با مهاجران و پناهندگان را نشان داده است.
برای غرب این هشدار وجود دارد که دنیا در حال تحول است، اروپا بابد از آن چند قرن سروری که در جهان داشته فرود آید و متوجه شود که کشورهای دیگری هم قدرتهایی در جهان هستند.
شرایط به گونهای است که انگلیس نیز باید در روش هایی که بیش تر محافظه کاران در پیش می گرفتند تجدیدنظر کنند.
سیاست انگلیس و کشور های اروپایی یک تغییر اصولی در دیدگاه خود نسبت به اسرائیل پیدا کردهاند. آن تغییر این نیست که از حمایت و بقای اسرائیل دست بردارد، ولی دفاع از حقوق مردم فلسطین که مغایرتی با حمایت از بقای اسرائیل ندارد در غرب پا گرفته است.
فجایعی که رخ داد اگر به جایی نرسیده باشد حداقل این تأثیر را داشت که جهان را به خود آورد. غرب میداند که نمیتواند تجاوز، اشغالگری و رفتارهای خشن و متکبرانه اسرائیل را نادیده بگیرد.
امروز در غرب فضای حمایت از ایده دو کشور ایجاد شده است. با این که از آرمان های تند نابودی اسرائیل حمایت نمیکنند، ولی بازگشت به قطعنامه 242 شورای امنیت را دنبال میکنند که مرزهای بین المللی دو کشور را تعیین کرده است. در دوره ترامپ تجاوز اسرائیل به زمین های اسرائیل شدت گرفت. اهانت به فلسطینیها تکرار شد گویی اسرائیل قیم منطقه است و برای خود میبرد و میدوزد و خانه های مردم را خراب میکنند و شهرک نشین های جدید ایجاد میکنند.
تأثیر اعتراضات اخیر چپ گراهای غرب بر تحولات اخیر چگونه ارزیابی میشود؟ آیا فشار افکار عمومی میتواند غرب را از حمایت اسرائیل منصرف کند؟
اعتراض گروه های جوان و روشنفکر تنها معطوف به کشتار غزه نیست. این اقدام یادآور تمام مسائلی است که باید بین این گروه و دولت های غربی حلوفصل شود.
تشکیل دولت فلسطین در قطعنامه 242 پیش بینی شده است، بازگشت اسرائیل به مرزهای بین المللی مسئله امروز افکار عمومی است که به دولت های غرب فشار وارد میکند.
شاید به بهای خون های بیگناهی که ریخته شده شاهد یک ثبات و رفتار مسالمت آمیز در منطقه باشیم.
آنچه مسلم است این است که اوضاع غرب دیگر مثل گذشته نیست که اسرائیل در یک جنگ 6 روزه مصر و دیگر کشور های عربی را سرجای خود بنشاند، اسرائیل طی هفت ماه از عهده پایان دادن به یک جنگ در باریکه غزه برنیامده است. اسرائیل فهمیده که نمیتواند با کشورهای بزرگ و مسلح عربی درگیر شود، تنها امید اسرائیل این است که اعراب در عین اختلافات، به توسعه اقتصادی و اجتماعی خود اهمیت میدهند و خواهان جنگ و درگیری نیستند. جهان باید عدم تمایل به جنگ را غنیمت بشمارد و تا زمان و شرایط به ضرر او نچرخیده است به یک سازش صلح آمیز تن دهد، صلح قیمت دارد و اسرائیل باید قیمت آن را بپردازد.