این فیلم ۳۵ دقیقهای به کارگردانی شهرام گیلآبادی روز یکشنبه با حضور صادق زیباکلام، علیرضا رئیسیان و علاقهمندان در خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد.
در بیانیه کارگردان آمده است: «انسانها برای ادامه حیات خود نیاز به گفتوگو و مفاهمه دارند. اگر انسانها همدیگر را نبینند باهم گفتوگو نکنند به یقین جامعه مطلوبی برای آیندگان و زیست انسانی فراهم نخواهد شد.»
پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور صادق زیباکلام (نویسنده و استاد دانشگاه)، علیرضا رئیسیان (نویسنده و کارگردان سینما) و شهرام گیلآبادی (کارگردان فیلم) در سالن استاد فریدون ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده احسان حاجیپور بود.
از نکات جالب توجه در نمایش و برپایی جلسه نقد و بررسی مستند «خیابان کاغذی» که به موضوع انتخابات در سال ۸۸ پرداخته است، نزدیکی آن به انتخابات مجلس شورای اسلامی بوده که قرار است که جمعه ۱۱ اسفندماه در سراسر کشور برپا شود.
شهرام گیلآبادی در این نشست گفت: خودم اولین بار بود که این فیلم را به این صورت میدیدم. زیرا از سال ۸۸ که جلوی فیلم را گرفتند و برخی راشهای ما توقیف شد، فقط چند نمایش در خارج از کشور داشتیم. به هر ترتیب خوشحالم که با مدد دوستان در خانه هنرمندان، پس از ۱۴ سال نمایشی برای فیلم در ایران فراهم شد. او افزود: این فیلم برخلاف فیلمهای جشنواره فجر امسال، بدون پول ساخته شده است. در واقع فیلم هزینه چندانی به غیر از کتک خوردن و حوادثی از این دست برای ما نداشته است. این مستندساز در ادامه صحبتهایش عنوان کرد: مستند «خیابان کاغذی» یک مستند شکلگرا است که دوربین در آن سعی میکند روایتگر باشد. عنصر نور که آقای رئیسیان از آن صحبت کرد درست است. خیابان نیز نقش جدی در مستند دارد. من در خیابان از مرشد چلویی (که اوج غلظت عرفان اجتماعی است) تا آدمهای سیاسی بسیاری را دیدم که خودم در خیابانها با آنها هم کلام شدم. واقعیت این است که خیابان برای من محل الهام است. زیبا کلام در این نشست گفت: مستند آقای گیل آبادی از یک منظرهایی به درد من میخورد و برایم مسکن است. زیرا چند سال است با دو سؤال روبهرو هستم. سؤال اول این است که چرا شما را نمیگیرند؟! سؤال دوم نیز این لست که آخرش چه میشود؟! این دو سؤال مانند روح سرگردان در خیابان دنبالم میکنند. سؤال سومی هم وجود دارد که یکی دو سؤال است مطرح میشود. میپرسند: پشیمان نیستید از بلایی که سر ملت آوردید؟! فیلم آقای گیل آبادی برایم مسکن است؛ چون اگر به کمی قبلتر در دهه ۸۰ و ۷۰ و حتی اواسط دهه ۹۰ برویم، هیچ کدام از این سؤالات و نگاهها مطرح نبودند. این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: اگر امروز دهه هشتادیها، فیلم آقای گیل آبادی را ببینند، باور نمیکنند که اینجا تهران است. آنها باور نمیکنند که این آدمها روزی در تهران بودن و فضایی برای اینطور نفس کشیدن، فعالیت تبلیغاتی کردن و این مدل زندگی داشتند. دلم میخواهد یک تجربه سیاسی و اجتماعی اتفاق بیفتد و در شبی فقط دهه هشتادیها را به تماشای این فیلم دعوت کنیم و در انتها از آنها بپرسیم که چند درصد شما باور میکنید که چنین فضایی در تهران بوده است؟!
رئیسیان در این نشست بیان کرد: فیلم در حال صحبت از مهمترین نقطه عطف سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب است. بنابراین این مستند در هر موقعیتی موضوعیت دارد و اتفاقا حسن آن در همین است. یعنی شما به راحتی از روی طرفداران و بدون اینکه کاندیدا را ببینید، میتوانید حدس بزنید که موقعیت آنها چیست و چه تفکر و دیدگاهی دارند و چه کسانی از آنها طرفداری میکردند. خود این داستانی است که بعد از ۸۸ تقریبا دیگر به این شکل و در این مقیاس وجود ندارد. همین موضوع، نقطه عطفی برای این مستند است.