ارزیابی شما از نشست وزرای خارجه بعد از انقلاب در دفتر ولایتی چیست؟ به نظر شما این جلسات با چه دستوری باید برگزار شود؟
چنین نشست هایی در درجه اول با هدف احوالپرسی و نشان دادن فضای اتحاد و همدلی در کشور برگزار میشود. خصوصاً اینکه کسالت آقای ولایتی در روزهای گذشته در فضای مجازی پربازدید بوده است. نکته دوم، قرار بود هرچند وقت یکبار نشست های وزیر خارجه با وزرای پیشین در محل وزارت خارجه برگزار شود. این نشست پیش از این در وزارت امور خارجه یکبار برگزارشده بود.
در این نشست تحولات گوناگون موردبررسی قرارگرفته است. از تحولات غزه گرفته تا تنش با پاکستان مورد ارزیابی قرارگرفته است. معمولاً اطلاعاتی از سوی وزیر خارجه داده میشود و مشورتهایی از افراد در جلسه گرفته میشود.
نشست های مشورتی در کشورهای مختلف مرسوم است و این نشست ها برای بارش افکار و هم افزایی لازم و مفید است. این امکان هم البته وجود دارد که هر زمانی لازم باشد یک تصمیم کلان گرفته شود با مسئولان پیشین مشورت میشود شاید چنین بحثی اکنون وجود نداشته باشد اما احتمال این موضوع هم وجود دارد.
چند موضوع حساس است در منطقه وجود دارد که امروز کشور با آن درگیر است. نتایج و گفتگوهای این جلسات به شورای عالی امنیت ملی هم گزارش داده میشود.
بحث تسلط وزیر خارجه بر زبانهای انگلیسی و عربی در روزهای گذشته حاشیهساز شده است، به نظر شما صلاحیت وزرای خارجه چگونه باید سنجیده شود؟
وزرای خارجه بهتر است که تسلط کافی بر زبانهای بینالمللی خصوصاً زبان انگلیسی داشته باشند اما در کشورهای دیگر دنیا هم وزرای خارجهای وجود دارند که تسلط بر زبان ندارند.
برخی کشورها هم با وجود اینکه زبان میدانند اما ترجیح میدهند به زبان کشور خودشان در شورای امنیت سخنرانی کنند که همزمان ترجمه شود. لذا در عین اینکه دانستن زبان خوب است و صحبت کردن با زبان معیار میتواند برداشتهای سیاسی غیر دقیق را کاهش دهد اما اینطور هم نیست که وزرای خارجه حتماً باید زبان بلد باشند. بنابراین وقتی فردی میداند که تسلط کافی به زبان ندارد باید از مترجم استفاده کند.
ارزیابی شما از عملکرد وزرای امور خارجه بعد از انقلاب چیست؟ کدام وزیر خارجه نسبت به شرایط موجود عملکرد بهتری داشته است؟
در طول 40 سال گذشته کشور با فراز و نشیبهای متعددی روبه رو بوده است. همه وزرای خارجه در چهل سال گذشته به نحوی در سالهای مختلف در عرصههای دیپلماسی حضور داشتهاند. گاهی یک فرد سفیر بوده یا گاهی معاون وزیر. همه افراد مشغول کار دیپلماسی و سیاست خارجی بودند.
در هشت سال ابتدایی انقلاب که دکتر ولایتی وزیر بود جنگ وجود داشت بعد قطعنامه 598 و بعد گفتگوهای سخت با عراق جریان داشت. همچنین واسطهگریهای پرز دکویار بود و سپس جنگ کویت اتفاق افتاد که همه این افراد در این تحولات نقش داشتند.
بعد از او آقای خرازی بحث هستهای را دنبال کردند و مذاکرات زیادی در این مورد صورت میگرفت. در دوره خرازی بیشترین روابط ایران با دنیا و غرب به وجود آمد. در حقیقت دوره خرازی برای سیاست خارجی ایران یک دوره پر رونق محسوب میشود.
دوره بعد در دولتهای احمدینژاد، شش سال ابتدایی با آقای متکی و دو سال پایانی با آقای صالحی بود. میتوان گفت که در این دوره کمترین تحرکات در عرصه دیپلماسی وجود داشت. البته مسئول این انفعال تنها متکی نبود بلکه سیاستهای دولت اینگونه اقتضا میکرد. حتی مذاکرات عمان و باز شدن فضا در دوره صالحی اتفاق افتاد.
باز شدن فضا زمینه را برای بهتر عمل کردن ظریف در دولت روحانی آماده کرد. تمرکز این دوره روی هستهای و مذاکره با آمریکا بود و نتیجه داد. البته در دوره دوم با حضور ترامپ شاهد یک رکود بودیم که محدودیتهایی برای دیپلماسی ایران آغاز شد و تحریمهای متعددی علیه ایران وضع شد.
اکنون در دو سال گذشته تلاش میشود مذاکرات صورت گیرد اما ارتباط با اروپا فعلاً قفل است. در دوره فعلی به نظر میرسد بیشتر تصمیمات در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ میشود و وزارت خارجه نقش مجری را دارد.
در دورههای شش وزیر خارجه فراز و نشیبهایی وجود داشته که نمیتوان دستگاه سیاست خارجی را مسئول اول و آخر تحولات و کمکاریها دانست. در دوسال گذشته بیشتر سیاست میدان در عراق، یمن، سوریه و لبنان دنبال شده است. در چنین سیاستهایی وزارت خارجه نقش چندانی ندارد. به نظر میآید در دوره کنونی مشورت بیشتری باید به ارکان تصمیم گیر داده شود.