کوچههای آشتی کنان در بافت تاریخی شهر تبریز، معابری مسقف با طاقی کوتاه بودند. این گذرگاههای تاریک و نمور یک قرن جلوه رمزآلودی به محلات قدیمی شهر داده بود.
اگرچه امروزه کمتر نشانی از آن محلات باقی مانده، اما فلسفه ساخت آن کوچهها در عصر پر فراز و نشیب قاجار و در فصل کشتار بی رحمانه روسها در این شهر، همچنان در حافظه تاریخی و هویتی تبریز باقی است.
در آن سالهای شوم مردم تبریز با هراسی که روسها به جانشان انداخته بودند، سقفی آجری برای کوچههایشان ساختند تا جان و مال و نوامیسشان در گریز از دست سربازان روس با پناه آوردن به این کوچههای تنگ و تاریک در امان بماند.
روسها آن زمان عموماً سوار بر اسب بودند. تا کسی از دستشان میگریخت و به این کوچهها پناه میبرد سرباز روس تعقیبش می گرد ولی حیوان وارد کوچه نمیشد و سوار مجبور بود برای ادامه دادن به تعقیب از مرکب اش پیاده شود که سربازان روس در این مرحله از تعقیب منصرف میشدند.
تمام مردم شهر از دست نیروهای متجاوز در امان نماندند. خشونت روسها با مردم تبریز به حدی بود که در آن زمان وزیر مختار ایران در لندن به وزارت خارجه انگلستان گزارش میدهد که روسها در تبریز 500 زن و کودک را قتل عام کردهاند.
مهاجمین روس با بی رحمی و وقاحت تمام چوبههای دار را در شهر بر پا کردند و جمعی از آزادی خواهان از جمله ثقه الاسلام مجتهد بزرگ شهر را اعدام کردند و پرچم روسیه تزاری را در بلندترین بام شهر برافراشتند.
بعد از تصمیم گستاخانه الکساندر گریبایدوف برای جدا کردن زنان گرجی از خانوادههایشان و بازگرداندن آنها به خاک روسیه تزاری، مردم خشمگین تهران توهین سفیر تزار روسیه را تاب نیاوردند وبه حمله به خانه گریبایدوف او را کشتند.
اما این قائله مردمی و خودجوش پایانی بر گستاخی روسها و تجاوز آنها به خاک ایران نبود. در دوره بلشویکها لنین متهم به معامله بر سر میرزا کوچک خان جنگلی شد. روسها در این دوران نیز وارد خاک ایران شدند و آذربایجان را برای مدتی در تصرف داشتند.
با این وجود بسیاری در ایران غافل از مطالعه تاریخ و فهم سیاسی مایل هستند روسیه را دوست و متحد استراتژیک بدانند درحالیکه با پیشینه تاریخی که روسها در ایران ثبت کرده و ثبت میکنند، نمیشود به این همسایه شمالی به چشم یک متحد و دوست نگریست.
در عصر جدید نیز روسیه متحد ایران نخواهد بود چون اقتصاد ایران و روسیه در رقابت با هم قرار دارند و مکمل هم نیستند. هر دو کشور صادر کننده انرژی هستند و روسیه نمیخواهد ایران کشوری رقیب در حوزه صادرات انرژی به اروپا برایش باشد.
شاید کارشکنی روسها در جریان توافق برجام از سال 94 به بعد از همین نگاه سرچشمه گرفته باشد. روسیه میداند که اجرایی شدن برجام یعنی سرمایه گذاری غرب در ایران و این به معنی صادرات انرژی ایران به غرب و به دنبال آن رشد و توسعه اقتصادی کشور همسایهاش است. وضعیت مطلوب ایران خوشایند روسیه نیست. روسیه ایران ضعیف و تحت تحریم را بر ایران قوی ترجیح میدهد.
مگر نه اینکه روسها شش قطعنامه تحریمی ایران در شورای امنیت را به همراه سایر اعضای دائمی این شورا امضا کردند و باعث ورود ملت ایران به یکی از سختترین دورههای اقتصادی شدند. محمد جواد ظریف، وزیر خارجه پیشین و مذاکره کننده ارشد ایران در مذاکرات برجام، صراحتاً به نقش منفی روسها در جریان مذاکرات اشاره کرده و گفته بود: "اولین ضربه را روسیه در مذاکرات به ما زد."
روسها این روزها در آخرین مورد از خیانتهای خود به ایران در کنار وزرای خارجه 6 کشور عربی حاشیه خلیج فارس در مسکو ایستاده و بیانیهای در حمایت از امارات در خصوص جزایر سه گانه ایران صادر کرد.
روسیه این بار هم همچون گذشته به تمامیت ارضی ایران، خدشه وارد کرد. جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ را متعلق به امارات دانست. کاری که در قرنهای پیش با لشگر کشی و تجاوز، قتل و خونریزی انجام میداد، اکنون با زبان دیپلماسی دنبال میکند.