ستاره صبح-
شما از نظریهپردازان توسعه در ایران هستید و توسعه را از منظر روابط خارجی و ساختار چند لایه قدرت در جهان مورد تحلیل قرار میدهید. به نظر شما پیوند توسعه و سیاست خارجی در کجاست و ایران چگونه میتواند به این پیوند دست یابد؟
اگر از یکسو سیاست خارجیِ توسعهگرا مبنای سیاستگذاری کشور و سیاست داخلی در پیوند با آن شکل گیرد و از سوی دیگر دو بازوی قدرت سیاسی و نظامی حول محور توسعه با یکدیگر هماهنگ شوند، میتوان به توسعه امیدوار بود. هرچه رویکرد امنیتی نسبت به محیط پیرامونی و داخلی از حد متعارف بالاتر رود، ممکن است به کشور آسیب بزند و افراط در استراتژیهای اشتباه کشور را در تلههای امنیتی میاندازد. برداشت من این است که ایران در برخی دورهها گرفتار چنین فرآیندی بوده است. اگر به تاریخ معاصر نگاه کنیم، میبینیم که کلیدواژه «استقلال» بیش از آنکه با واقعیتهای سیاست خارجی و داخلی ایران همخوانی داشته باشد، با توجیه ساختار برای اعمال نفوذ بر جامعه همراه بوده است. در بسیاری از دورهها اقتصاد تحتالشعاع مسائل سیاسی و نظامی قرار گرفته و هنوز هم اقدامی در جهت اینکه توسعه مبنای سیاستگذاریها در اقتصاد قرار گیرد، صورت نگرفته است. نظامیان در هر جایی از جهان به دلیل نوع حرفه و وظایفی که دارند، نمیتوانند مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را مدیریت و تحلیل کنند. یکی از ایرادات این است که نهادهای نظامی به دلیل ماهیت انقلابیشان خود را محق در دخالت در تمامی امور کشور میدانند. یکی از نمونههای بارز این موضوع را میتوان در شعارهای رسمی کشور شاهد بود. اینکه در تجمع و یا یک راهپیمایی شعاری توسط مردم سر داده شود، یک امر بدیهی و عادی است، اما اینکه یک یا چند شعار خاص تبدیل به زبان رسمی شوند، به ویژه آنکه در ضدیت با برخی کشورها باشند، بازتاب خوبی در جهان نخواهد داشت و رابطه آن کشورها و ملتهایشان با ایران را دچار خدشه میکند.
به طور طبیعی افزایش نارضایتیهای عمومی منجر به کاهش مشروعیت نظامهای سیاسی میشود. ایران هم طی یک دهه گذشته دچار یکسری اعتراضات شده است. به نظر شما چه راهکاری برای عبور از این بحران وجود دارد؟
تولید ثروت، ایجاد اشتغال و افزایش درآمدِ شهروندان منجر به تقویت طبقه متوسط میشود که نتیجه آن ثبات و مشروعیت پایدار نظام سیاسی خواهد بود. در چنین شرایطی تهدیدهای خارجی هم کارساز نیستند و نمیتوانند کشور را دچار هرجومرج اقتصادی و سیاسی کنند. برای شروع میبایست با حقوق بینالملل و هنجارهای پذیرفته شده جهانی سازگار شویم. درست است که ایران به دلیل شرایط ژئوپلیتیکی خود همواره با چالشهای منطقهای و جهانی روبهروست، اما توجه به تجربه کشورهای مشابه نشان میدهد که میتوان چنین تهدیدها و چالشهایی را به فرصت تبدیل کرد. برای این منظور تقویت و رشد دیپلماسی الزامی است. سپس باید توسعه را در اولویت قرار داد و برای مردم اشتغال و درآمد ایجاد کرد؛ در غیر این صورت باید دانست که اعتراضات خیابانی ممکن است از ناوهای هواپیمابر آمریکایی هم خطرناکتر باشند.
به نظر شما الزامات توسعه در ایران تا چه اندازه فراهم است؟
منابع، امکانات و ثروتهای طبیعی موجود در ایران، اگر به درستی هدایت و مدیریت شوند، میتوانند ایران را به یکی از ثروتمندترین و پیشرفتهترین کشورهای دنیا تبدیل کنند. به نظر من میبایست تجربههایی مثل شوروی سابق همواره در ذهن مسئولان باشد. زمانی که اقتصاد تحتالشعاع ایدئولوژی و اولویتهای امنیتی و سیاسی قرار گیرد، مردم به عنوان اصلیترین هدف تشکیل یک دولت به حاشیه رانده میشوند. در چنین شرایطی و به دلیل فقدان رقابت، انحصارات دولتی، بروکراسی و فساد سیستمی «توزیع فقر» نهادینه میشود. تجربه شوروی سابق نشان میدهد که غفلت از جذب سرمایهگذاری خارجی و فنّاوریهای پیشرفته موجب سقوط این نظامی سیاسی شد. از سویی ورود به مسابقه تسلیحاتی با ایالاتمتحده فشارها بر شوروی را به اندازهای بالا برد که حتی تأمین حداقل نیازهای مردم هم از سیاست سران شوروی به تدریج کنار گذاشته شد. نباید ایران چنین تجربهای را تکرار کند. اگرچه قدرت بازدارندگی دفاعی یک اصل و ضرورت برای هر کشوری است، اما نباید در این مسیر افراط به خرج داد و مراکز استراتژیک جهان را علیه خود کرد. زمانی که به برخی سفارتخانهها مثل سفارت انگلیس و عربستان حمله میشود و عدهای برخلاف امنیت ملی و حقوق بینالملل وارد آنها میشوند و دست به تخریب میزنند، کدام کارخانهدار و یا سرمایهداری حاضر میشود سرمایههایش را وارد ایران کند؟ دامن زدن به هیجانات تودهای، عوامزدگی و پوپولیسم بهجز ایجاد تنش حاصل دیگری ندارند و علیه سرمایهگذاری در کشور جنگی روانی ایجاد میکنند، این در حالی است که امروز، روز خردورزی و حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی است.