ستاره صبح آنلاین-مهندس حمید چیتچیان، وزیر پیشین نیرو در یادداشتی که سال 1396 به رشته تحریر درآورده، نگاهی چالشی به مسئله آب و برق داشته که ستاره صبح به لحاظ اهمیت موضوع و در روزهایی که ایران با مشکل آب و خاموشی روبهروست آن را بازنشر میکند. در ادامه گزیدهای از این یادداشت را میخوانید:
در سال ۱۳۹۵ هزینه تولید هر کیلو واتساعت برق با احتساب هزینه سوخت (گاز یا گازوئیل) بین ۳۱۰ تا ۴۸۰ تومان (بدون هزینههای تولید آلودگی محیطزیستی) بوده است. (یک کیلو واتساعت برق، تقریباً معادل برق مصرفی موبایل یک شهروند در طول سال است.) مصرفکننده برق هر قیمتی که بپردازد، این هزینه بر اقتصاد ملی ایران تحمیل میشود. سوختی که در سال ۱۳۹۵ برای تولید برق در کشور مصرفشده معادل ۱۵ میلیارد دلار بوده است. (به قیمت دلار ۲۰۰۰۰ تومان میشود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان) که این هزینه از جیب اقتصاد ملی صرف میشود. اگر پول سوخت را هم کلاً لحاظ نکنیم، در سال ۱۳۹۵، هزینه تولید هر کیلو واتساعت برق (هزینه نیروی انسانی، نیروگاه، توربین، انتقال و ...) حدود ۱۱۰ تومان بوده است. در همان سال قیمت فروش برق به مشترکین خانگی، تجاری، صنعتی و کشاورزی بهطور متوسط ۶۶ تومان بوده است. فروش هر کیلووات برق ۱۱۰ تومانی به قیمت ۶۶ تومان، یعنی ۴۴ تومان ضرر در هر کیلووات.
سؤال ساده: کدام کاسبی را در دنیا پیدا میکنید که حاضر باشد در همه عمر کاسبیاش کالا را با ۴۰ درصد ضرر بفروشد؟ صنعت برق ایران قریب سه چهار دهه است که این کار را میکند. خب! درنتیجه این وضعیت چه میشود؟
یک: بخش خصوصی که حاضر نیست در تولید کالایی سرمایهگذاری کند که آن را با ۴۰ درصد ضرر بفروشد.
دو: دولت برق را به قیمت تضمینی از بخش خصوصی میخرد. وزارت نیرو و صنعت برقی که برق را با ضرر میفروشد، از کجا درآمد داشته باشد تا برق را از بخش خصوصی بخرد؟ مثلاً ۴۰۰ تومان و بفروشد ۶۶ تومان؟ یکی دو سال این کار را میکند، بعد دیگر نمیتواند، زیرا به بخش خصوصی بدهکار میشود و بهتدریج بدهی افزایش مییابد و بخش خصوصی هم کنار میکشد.
سه: مصرف برق کشور هرسال بهطور متوسط ۵ درصد بالا میرود. پس باید هرسال حداقل ۳ تا ۴ هزار مگاوات نیروگاه جدید بسازید. هر هزار مگاوات نیروگاه ساختن حدود ۶۰۰ میلیون یورو هزینه دارد؛ یعنی باید هرسال حدود ۱.۸ تا ۲.۴ میلیارد یورو (۴۵ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان) نیروگاه بسازید. کل پول دریافتی از همه مشترکین برق در سال، به نصف این مبلغ هم نمیرسد.
چهار: به دلیل قیمت پایین برق، سرمایهگذاری در بهینهسازی مصرف بهصرفه نیست. وقتی قبض برق خانهای ۵۰ هزار تومان باشد آیا حاضر است ۴ میلیون تومان برای بهینهسازی کولرگازی هزینه کند؟ خیر! درنتیجه بهینهسازی، صنعتی اشتغالزا، محیطزیستی و مولد رشد اقتصادی در کشور از میان میرود.
پنج: مصرفکنندگان (خانگی، صنعتی، کشاورزی و ...) دغدغه مدیریت مصرف ندارند و هرساله شاهد رشد مصرف برق هستیم درحالیکه کشورهای دیگر در حال کاهش دادن مصرف برقشان هستند.
نتیجهگیری
یک: عدم توازن اقتصاد برق (درآمدهای کم، هزینههای تولید زیاد) در مدت سه چهار دهه، مانع از سرمایهگذاری کافی در تولید نیروگاه، بهینهسازی مصرف و توسعه استفاده از تجهیزات کممصرف استانداردشده و کشور در ورطه کمبود برق قرارگرفته است.
دو: آیا مردم مقصر این قضیه هستند؟ خیر! میشود اخلاقاً از مردم انتظار داشت درست مصرف کنند، اما حکمرانی عرصه انتظار اخلاقی از مردم نیست. مردم طبق قواعد اقتصادی رفتار میکنند. صنعت ساختمان، صنعت لوازمخانگی و فرایندهای اقتصادی تابع اخلاق مردم نیست، بلکه تابع اثر قیمتهاست.
سه: آیا راهکار، صرفاً افزایش قیمت برق است؟ خیر! مسئلهای که در سه چهار دهه ایجادشده را با افزایش ناگهانی قیمت درمان نمیکنند. این مسئله با بازنگری همهجانبه در اقتصاد، فناوری، مناسبات صنعتی، صنعت ساختمان و ... قابلحل است. جهتگیری به سمت مدیریت مصرف در نظام اقتصادی-اجتماعی کشور و راهکارهای تدریجی، منسجم و مداوم که درنهایت به واقعی سازی قیمت توأم با توانمندسازی اقتصادی مردم بینجامد، بخشی از راهحل است.
چهار: پذیرش نقصان و ناکارآمدی مسیر طی شده در اقتصاد برق در چهار دهه، نقطه آغاز این اصلاح و گفتوگوی صریح درباره این مسئله حیاتی، ضروری است.