به نظر شما چین با چه سیاستهایی توانست اکنون به دومین قدرت برتر اقتصادی تبدیل شود؟
چین یک کشور تجاری و حسابگر است. چین از دوران «جئو ئن لای» و بعد از آن «دنگ شیاپینگ» تصمیم گرفت که حدود پنجاه سال تنش با غرب و آمریکا را کنار بگذارد و توسعه اقتصادی را در پیش گیرد. نباید از دیدگاه ایران به مسائل اخیر را قضاوت کرد، به همین دلیل چین توانست از رده یکی از کشورهای فقیر دنیا با بیش از یک میلیارد گرسنه خودش را به دومین قدرت اقتصادی جهان برساند. به تازگی حجم اقتصادی پکن از آمریکا هم بیشتر شده و در زمینه بازرگانی سالهاست که چین بزرگترین کشور بازرگانی جهان است یعنی در مجموع صادرات و وارداتش رقیب ندارد و توانسته با رویکردهای اقتصادی و به دور از تنش های سیاسی خود را به رتبه های برتر اقتصادی دنیا برساند.
آیا الگوی عربستان که توانسته با شرق و غرب در ارتباط باشد می تواند در ایران هم انجام شود یا خیر؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید روابط ایران با چین را مورد ارزیابی قرار دهیم.ایران از ابتدای انقلاب تاکنون با غرب و آمریکا مشکلات فراوانی داشته است؛ اما تصور ایران این است که اگر با غرب قطع ارتباط کند چین همچنان با ایران تجارت می کند.چنین تصوری درست نیست.
چین هیچگاه متحد و دوست ایران نبوده است. باید مقایسه کرد که به لحاظ اقتصادی ایران برای چین پر سود تر است یا آمریکا؟
آمریکا در سال حدود 500 میلیارد دلار با چین رابطه تجاری دارد در حالیکه رابطه تجاری ایران و چین از 30 یا 35 میلیارد دلار بالاتر نرفت. بنابراین علی رغم تمام رقابت ها، چین همیشه تجارت آمریکا را به ایران ترجیح داده و می دهد. همین منطق در رابطه چین با کشورهای عربی نیز حاکم است، ارتباط عربستان به عنوان یک کشور در حال توسعه با چین به مراتب بیشتر از ایران به عنوان یک کشور ضعیف است. بنابراین طبیعی است، که پکن رعایت منافع ملی خود را کند و مسائل سیاسی را به صرفه اقتصادی ترجیح ندهد. مقامات ایران نباید غیر از این توقع داشته باشند. چین بزرگترین وارد کننده نفت خام در دنیا و عربستان بزرگترین صادر کننده نفت در دنیا است بنابراین رابطه پکن و ریاض به حدی برای شی جین پینگ اهمیت دارد که حاضر شده درباره حق حاکمیت جزایر سه گانه ایران طبق میل اعراب سخن بگوید. البته این اقدامات در مسائل سیاسی عادی است. آنها برای منافع خود دست به این اقدامات می زنند. وقتی جمهوری اسلامی در جنگ بین اروپا و روسیه در اوکراین، در روسیه قرار می گیرد. اگر این جنگ بالا بگیرد دامنه اش ممکن است به ایران هم کشیده شود. بنابراین لازم است هر کشور منافع خود را بسنجد و روابط خارجی خود را بر اصول منافع طوری تنظیم کند که با معضلات برخورد نکند.
به نظر شما سیاست نگاه به شرق تاکنون چه منافعی برای ایران داشته است؟
پاسخ به این پرسش با یادآوری تاریخ ساده است. چینیها ایران را در شورای امنیت به دلیل انحراف از تعهدات ان پی تی، محکوم کردند. پکن در دوران احمدی نژاد شش بار ایران را در شورای امنیت محکوم کرد. همان زمان رئیس جمهور وقت گفت تحریم ها کاغذ پاره است. چین و روسیه بارها تعهدات خود نسبت به ایران را انجام نداده اند. ساخت نیروگاه هسته ای و قرار دادهای نظامی که با ایران داشت یکجانبه از سوی مسکو لغو شده که نشانه خوب سیاست نگاه به شرق است. به نظر بنده شوکی که امروز چین به ایران زده ممکن است روزی از سوی روسیه نیز زده شود. روسیه این شوک را در محکوم کردن ایران در قطعنامه ها وارد کرده است. چین واردکننده نفت و مشتقات پتروشیمی ارزان از ایران است ولی روسیه خودش تولید کننده و صادر کننده و رقیب در حوزه انرژی ایران است. وقتی ایران تحریم شد روسیه با خیال راحت جای بازار ایران را در عرصه های رقابتی گرفت. دوم اینکه روسیه تنوع تولیدی، صنعتی و تجاری چین را ندارد که بخواهد از لحاظ فروش صنایع و تولیداتش بر خلاف چین بتواند نیازهای ایران را برطرف نماید. چین از ایران میلیاردها دلار نفت می خرد، مشتقات نفتی و پتروشیمی می خرد و در یک حساب اعتباری می گذارد و ایران کالاهای صنعتی را که چین دارد، وارد میکند. روسیه از ایران نفتی نمی خرد که اعتباری وجود داشته باشد. روسیه از ایران استفاده ابزاری می کند، در مورد جنگ اوکراین هم به جز بلاروس و کره شمالی متحد دیگری نداشته است.