ضرورت خروج از تله نابرابری
خروج ازتله های نابرابری باید به حد کافی قدرت تحرک و پویایی در داخل وجود داشته باشد. نابرابری میتواند وجه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و ... به خود بگیرند و هزینههای بزرگی به جامعه تحمیل کنند. سطوح بالای درآمدی در ایران از سر کسب رانت و دسترسی به ارزهای نفتی، رانت انرژی، اعتبارات بانکی، سفتهبازی و ... است. بسیاری از این فرصتها را به بازارها نسبت میدهد درحالیکه بازار در خلا شکل نمیگیرد و باسیاست گذاری شکل میگیرد لذا تا سیاست اصلاح نشود، اصلاح نابرابریها عملاً یک انتظار واهی است. امروزه کاهش فرصتها به مرحلهای رسیده که رشد اقتصادی را با آسیب مواجه کرده است.
شکلگیری یک جامعه مولد
راغفر بابیان اینکه صاحبان درآمدهای بالاتر باید سهم بیشتری از ثروت و داراییهای خود به عنوان مالیات پرداخت کنند، گفت: این امر به تسهیل فرصتهای دسترسی به رشد برای همه اعضای جامعه منتهی شود. در خیلی از افسانههایی که مدافعان بازار آزاد ساختهاند ادعا میشود صاحبان این ثروتها شغل ایجاد میکنند درحالیکه این مسئله به گواه تجربه کشورمان و حتی کشورهای صنعتی بیپایه است. ما نیاز داریم یک نظام اجتماعی کارآمد و یک نظام مالیاتی مبتنی بر درآمد بالاتر، ثروت و ارث مستقر شود تا زمینههای شکلگیری یک جامعه مولد فراهم شود.
فقر محصول ساختارهای سیاسی است
استاد دانشگاه الزاهرا فقر را محصول نظامهای اجتماعی دانست و گفت: فقر یک پدیده طبیعی نیست و محصول تصمیمات ساختارهای سیاسی یک کشور است. یکی از آثاری که کمتر به آن پرداختهشده، شرم حاصل از فقر است. تجربه نشان میدهد در همه جای دنیا فقرا از وضعیت خود احساس شرم میکنند و ازاینرو قادر به تحقق ظرفیتهای انسانی خود نیستند. از همین رو این موضوع یک فرصتی است برای کسانی که از فقر انسان سوءاستفاده کنند. فقر همچنین یکی از زمینههای بروز خشم و جرم جرائم است. بخش قابلتوجهی از آنچه در اعتراضات جوانان کشورمان مشاهده کردیم از همین زاویه قابلبررسی است. به جای اینکه درآمدهای ارزی کشور مصروف توسعه دسترسی همگانی به حملونقل عمومی شود، شاهد رژه اشرافیت با خودروهایشان هستیم. این رژه اشرافیت غرور جوانهایی که قدرت دسترسی به این ظرفیتها را ندارند را لگدمال کرده و خشم آنها را به بار میآورد. چنین جامعهای بهترین محیط برای رشد فساد و پرورش اشکال خشونت خواهد شد. رشد اعتیاد، طلاق، مهاجرت و سایر آسیبهای اجتماعی ناشی از سیاستهای نابرابری ساز است. شکاف بین برندگان متبختر و محرومان، منشأ خصومتهایی میشود که به اشکال مختلف در جامعه قابلمشاهده است. هزینههای فقر در حوزههای سلامت، تغذیه، تعلیم و تربیت و ... خیلی بالا است. فقرا از فعالیتهای اصلی جامعه طرد میشوند و در برابر ناامنیها آسیبپذیرتر میشوند. راغفر خاطرنشان کرد: علل فقر را میتوان در سه سطح خرد، میانه و کلان بررسی کرد. در سطح خرد که به خود فرد مربوط میشود، ناتوانی جسمی، کهولت، مرگ نانآور خانواده و ... از عوامل شکلگیری فقر هستند. در سطح میانه سطح کیفی نظامهای آموزشی، مالیات ستانی و ... فقر به بار میآورد و در ساختارهای کلان، ناتوانی در خلق شغل، اتخاذ سیاستهای در خدمت صاحبان سرمایه، پیامدهای جهانیشدن، چرخههای تجاری در اقتصاد جهانی و ... به عنوان اصلیترین عوامل بروز فقر مطرح میشوند.
اثر افزایش قیمت دلار بر معیشت
این اقتصاددان همچنین از خود بیگانگی را به عنوان یکی از وجوه روانشناختی فقر مطرح و بیان کرد: فقدان زیرساختهای مناسب توسعه روستایی، عدم توزیع مناسب منابع در شهرها و ... منجر به تشکیل نهادهای ضد توسعهای و فاسد میشود که ظرفیتها را در اختیار گروههای خاص قرار میدهد لذا فقر محصول نظام اجتماعی و ساختارهای قدرت در مقیاس داخلی و جهانی است. وقتی دلار 27 هزارتومانی طی یک سال به بیش از 35 هزار تومان میرسد، هزینههای جامعه افزایش مییابد. دولت برای حل این معضلات رانتهای بزرگی را برای عدهای به وجود میآورد که حتی مالیاتهای خاصی هم پرداخت نمیکنند. اینها هزینههای یک نظام رفاقتی و رانتی است که گسترش پیداکرده است. با افزایش قیمت ارز مالیات تورمی از طبقات متوسط و پایین گرفته میشود و آنها را فقیرتر میکند. وی در پایان گفت: چرخه فلاکت در اقتصاد ایران شکلگرفته است که در طی سه دهه اخیر مرتب تقویت میشود.