احمد علیرضا بیگی، نماینده تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس
حرفهای الهام علیاف که باهدف نادیده گرفتن وحدت ملی ایران بیانشده بهترین سند برای اثبات طمع بیگانه به استقلال ایران است. دشمن عظمت و استقلال ایران را تاب نمیآورد و در هر فرصتی ابراز وجود میکنند و کینه خود را به نمایش میگذارند. در شرایطی که کشور وضعیتی خاص دارد و در حوزه سیاست داخلی و اداره کشور با مشکلاتی روبرو است، الهام علیاف به خود اجازه میدهد لگدی به ما بزند. درحالیکه شواهد تاریخی نشان از این دارد که جمهوری آذربایجان درزمانی نهچندان دور بخشی از امپراتوری بزرگ ایران بود. آن سرزمین بهواسطه عهدنامه ننگین گلستان و براثر بیکفایتی شاهان قاجار از سرزمین مادر جداشده است. جدایی خاک آذربایجان از ایران همواره برای ما حزن و اندوه داشت. اشعار و مرثیههای؛ آیریلیق (جدایی) و آراز آراز (ارس ارس) در فرهنگ آذربایجآنسوگنامهای بر از دست رفتن این خاک و عزیزان هموطن ما است. ما هنوز هم بر از دست دادن خاکمان غمگین و سوگواریم. نگارنده به خاطر دارد که بعد از فروپاشی شوروی وقتی سیمهای خاردار از آنسوی رودخانه ارس برچیده شد، آذربایجانیها از آنسو با اشتیاق خود را به آبهای خروشان ارس میزدند تا به مام میهن برسند. ولی هرگز شاهد این نبودیم که کسی از آذربایجان ایران به آنسو برود زیرا احساس تعلق همواره از سوی آذربایجانیهای شوروی و مردمان جمهوری آذربایجان بهسوی آذربایجان ایران بود. آن صحنهها در نظر نگارنده با تصاویر فروریختن دیوار برلین مقایسه میشود. اهالی برلین شرقی میخواستند خود را به برلین غربی برسانند. آن صحنهها شاهدی تاریخی است که ادعای افرادی چون الهام علیاف را نقض میکند. اگر قرار باشد پیوندی انجام شود، الحاق جمهوری آذربایجان به ایران بزرگ است. جمهوری اسلامی ایران به دلیل دلبستگی تاریخی بین دو ملت قانون ویزا را از میان برداشت و اتباع جمهوری آذربایجان بدون اعمال قوانین ویزا بهراحتی به کشورمان رفتوآمد میکنند. به زیارت حرم امام رضا (ع) مشرف میشوند و با دوستان و بستگان خود دیدار دارند. بهواقع اگر میتوانستیم و اگر ممکن بود ایران به فرزندان آذربایجانیاش شناسنامه هم میداد چون ما آنها را جزوی از ایران میدانیم. ازاینرو اگر قرار بر پیوند باشد، دست را به بدن پیوند میزنند! البته بخشی از رفتار گستاخانه الهام علیاف به سیاستهای ایران در قبال جنگ قرهباغ برمیگردد. الهام علیاف امروز هست و فردا نیست. دولتها میآیند و میروند ولی مردم آذربایجان بزرگ هستند و میمانند. باید حساب مردم این کشور از دولتمردانی چون علیاف جدا کرد. وقتی رهبری میگویند اراضی اشغالی قرهباغ خاک سرزمین اسلام است و به مسلمانان تعلق دارد باید دولت تلاش میکرد تا این سرزمینها به صاحب اصلی خود که مردم آذربایجان هستند بازگردانده شود. متأسفانه دولت آقای روحانی در این مناقشه اعلام بیطرفی کرد ولی کاروان نیروهای نظامی از طریق خاک ایران و از مسیر مرزهای ما راهی ارمنستان میشدند که البته با اعتراض و تذکر ما بهسرعت ازاینروند جلوگیری شد. در آن وضعیت مردم آذربایجان انتظار داشتند که در مورد مناقشه قرهباغ و حق آذربایجان بر آن خاک، از طرف ایران مسئولانهتر عمل میشد. این وضعیت سببساز بددلی و بدگمانی در افکار عمومی آذربایجان شد و در غیاب ایران آذربایجان به سمت ترکیه و به سمت اسرائیل متمایل شد. این وضعیت تنها موقعیت ثبتشده در تاریخ است که در جنگ بین مسلمان و ارمنی، یهودیان جانب مسلمانان را گرفتند. این اتفاق بهواسطه غیبت ایران درصحنه رخ داد و موجب کدورت جمهوری آذربایجان از ایران بود. موقعیت اخیر ایران که نادیده گرفتنی نیست، موجب شده الهام علیاف با صراحت کدورت و کینه خود از ایران را ابراز کند. باید بپذیریم که در اداره امور داخلی کشور ضعف داریم و در دیپلماسی خارجی نیز ضعیف عمل کردهایم. گشت ارشاد و غذاخوری مختلط مسائلی نبود که غرب را به خاطرش با خود دشمن کنیم. مردم را نادیده گرفتیم. انتخاباتی برگزار کردیم که مردم در آن حضور پررنگ نداشتند. این مسائل سبب شد احساس تعلق مردم به حاکمیت کاهش پیدا کند و گسست ایجاد شود که موجب طمع دشمنان شده است.