بابک خطی
طبیب و فعال اجتماعی
یکی از مواردی که پس از ایجاد فضا برای گفته و شنیده شدن روایتهای آزار جنسی جای خالی آن در جامعه احساس میشود چگونگی نوع برخورد با موارد رخ داده و نحوه مواجهه و حلوفصل آن است. مسئلهای که با این سؤال از سوی جامعه مطرح میشود که آیا امکان جبران در آزار جنسی وجود دارد؟
عدالت در نوع معمول و مصطلح خود روشی جرم مدارانه است که جرم در آن به معنی تعدی به قانون بوده و احراز مجرمیت به مجازات مجرم –باهدف عدالت- منجر میشود، اما باید اذعان کرد که در آن به آلام فرد بزه دیده توجهی نمیشود و در موارد متعددی مجرم و حتی مجازات شدن متهم نیز تأثیری در برطرف کردن احساسات ناخوشایند و رنج فرد آسیبدیده نخواهد داشت. از طرفی بزهکار نیز در مواردی پس از مجازات همچنان از عمل خود پشیمان نمیشود.
اینجاست که توصیف و تبیین «عدالت ترمیمی» بهعنوان یک روش پیشنهادی- که طی سالها و دهههای اخیر مطرح شده -در نحوه برخورد با آزارهای جنسی اهمیت مییابد. در این روش اولاً معنی جرم متفاوت با نوع سنتی بوده و به معنی تعدی به افراد و روابط آنان-و نهفقط قانون- است. همچنین در روند آن بر روی آثار نامطلوب و خسارات روانی، معنوی و عاطفی یک خشونت بر فرد آسیبدیده و مسئولیت بزهکار در اتفاق رخ داده تمرکز و آسیبهای آن بررسی میشود.
عدالت ترمیمی درواقع تمام کسانی که بهنوعی به جرم مرتبط هستند را دورهم جمع میکند تا دو طرف اصلی در حضور نماینده یا نمایندگان جامعه مدنی در نقش ناظر بیطرف -بدون داشتن برتری یا حق اعمالنظر- در مورد اتفاق رخ داده به گفتگو و تعامل بپردازند.
فرد آسیبدیده از احساسات و رنجهای خود میگوید و فرد بزهکار نیز ضمن شرکت در گفتگو بهتدریج با نقش خود در آسیبهای ایجاد شده در قربانی روبرو شده و آن را میپذیرد و نهایتاً در نقطه ایدهآل به نقطه همدلی با آسیبدیده و مسئولیتپذیری میرسد. رسیدن به این سطح از زبان و گفتمان مشترک امکان تحقق جبران و عذرخواهی واقعی را بسته به میزان خواست طرفین ایجاد میکند و چنین تعاملی تا رسیدن به بیشترین ترمیم عاطفی در فرد آسیب دیده-به عنوان اولویت اصلی- و بیشترین میزان مسئولیت اجتماعی و شناخت در فرد آسیبزننده و ایجاد شرایط برگشت او به جامعه قابل ادامه یافتن است و این همان تحقق عدالت ترمیمی است.
درحالیکه در نوع کلاسیک دو طرف در پی اثبات به هر قیمت دو روایت متضاد با حداکثر تقابل هستند و صدور حکم نهایی هم-سوای ماهیت آن - پایان ماجرای نفرت و تنش نیست. ضمناً در روش ترمیمی پذیرش عمیق و تغییر رویکرد در طرفین به پشتوانه گفتگو و تفکر، اثرات پیشگیرانه نیز در جامعه دارد.
روشهای اجرای عدالت ترمیمی هرچند معمولاً میانجیگرانه اما متنوع است؛ گاهی فقط دو طرف با حضور قسمت بیطرف وارد گفتگو و فرایند میانجیگری میشوند، گاهی همین ترکیب علاوه بر اعضای خانواده دوطرف-به عنوان افراد دخیل در اتفاق- در تعامل شرکت میکنند و در مواردی نیز گروهی از آسیبدیدگان و آسیب رسانندگان مختلف در موضوعی مشترک در کنار هم قرار میگیرند و راجع به احساسات و نظرگاههایشان حرف میزنند و ... . در تمام این موارد امکان توسعه گفتمان با حضور نمایندگان بیشتری از جامعه امکانپذیر است.
شاید مهمترین ویژگی این روش این باشد که شروع و هر مقدار پیشبرد در روند آن تحت اراده و بسته به خواست، عزم، تلاش و عملکرد طرفین است؛ یعنی به طرفین برای حل مسئله نوعی ابتکار عمل اعطا میشود و آنها را از موضع استیصال و صرفاً در انتظار عوامل بیرونی-مثلا منتظر حکم دادگاه- نوع سنتی رها میکند و تمام توافق و رضایت حاصلشده در آن نیز بستر تعاملی درونزاد قابلتحلیل و توصیف است.
بنابراین پاسخ به پرسش مطرح شده در مورد امکان جبران در یک مورد خشونت جنسی، یک «بله» مشروط به تعامل طرفین است و به همین خاطر حرکت جنبش «می تو» به سمت این جنبه مدرن از عدالت لازم به نظر میرسد، چراکه وجود فضای تمرکز بر آسیبهای ناشی از خشونت جنسی بر قربانی -که در این روش اساس کار است- مغتنم و موردنیاز بوده، بهجز مسئله عدالت، واجد اثرات ترمیمی و درمانی نیز است.
ضمن اینکه در چنین مسئله پیچیدهای رسیدن به تفاهم و توافق در سایه گفتگو طوری که رضایت هر دو طرف در آن تا حد قابلقبول کسب شده باشد -نسبت به ریشه دواندن تنفر و خشم هر چه بیشتر در نوع کلاسیک- دستاوردی ارزشمند و کاربردی در این جنبش و توسعه هر چه بیشتر آن خواهد بود.