سعید درویشی
دکترای علوم ارتباطات اجتماعی
حرف تازهای در روز ملی روابط عمومی نمیتوان گفت، زیرا روابط عمومیها در ایران مثل بسیاری از بخشهای فرهنگی بر اساس معیارهای جهانی کار نمیکنند و هر چه هست تفکرات خودساخته و غیرعلمی مدیران آن است. این یادداشت، تنها به نقصهای مراکز روابط عمومی بخش دولتی میپردازد و درباره روابط عمومی بخش خصوصی فقط به این نکته اکتفا میشود که کیفیت آنها بهتر از دولتیهاست، زیرا از مدیر تا کارمند برای داشتن امنیت شغلی مجبور هستند که خوب کار کنند یعنی برخلاف روابط عمومیهای دولتی که بدون تلاش لازم امنیت شغلی و ارتقای پست برای مدیران و کارکنان آنها محفوظ است.
اولین ایراد روابط عمومی دولتی این است که ادله حرفهای پشت انتخاب مدیران وجود ندارد. بیشتر وزیران، معاونان رئیسجمهور و روسای سازمانهای دولتی یا عمومیِ غیردولتی در انتخاب مدیر روابط عمومی به این نکته فکر نمیکنند که در کشور فارغالتحصیل رشته روابط عمومی نیز وجود دارد، پس چرا فارغالتحصیلان سایر رشتهها بهعنوان مدیر روابط عمومی انتخاب میشوند و روابط عمومی سازمان به فردی سپرده میشود که علم دانشگاهی این رشته را ندارد. انتخاب مدیر روابط عمومی از بین فارغالتحصیلان سایر رشتههای علوم ارتباطات اجتماعی مثل روزنامهنگاری، مدیریت رسانه و علوم ارتباطات که ذات کارشان همسو با روابط عمومی است هرچند بیاشکال نیست، اما خیلی بهتر از انتخاب پزشک و مهندس برای حوزه روابط عمومی است که ذاتش فرهنگ است نه فنی. اشکال انتخاب روزنامهنگار بهعنوان مدیر روابط عمومی نیز این است که درک روزنامهنگاران از روابط عمومی معمولاً در حد اتاق خبر است؛ بنابراین مسلسلوار از وزیر یا رئیس بالادستی اخبار منتشر میکنند بیآنکه لحظهای فکر کنند روابط عمومی مجموعهای از مهارتهای مختلف رسانه است و فقط انتشار بیهدف اخبار سازمان نیست.
نقیصه بعدی روابط عمومی دولتی در کشورمان، اغراق و گزافهگویی در اخبار خدمات سازمان است و یکی از مهمترین دلایل بیاعتمادی مردم به دولتها، بزرگنمایی روابط عمومیهای دولتی درباره عملکرد اجزای دولت است. روابط عمومی بخش دولتی باید صاحب این درک باشد که خدمت به مردم وظیفه ذاتی دولت است پس نباید با رگباری از اخبار که رنگ و بوی تبلیغ برای سازمان دارند، بر سر مردم منت گذاشت.
اشکال سوم روابط عمومی دولتی، ضعف در اقناع مردم است. روابط عمومیهای دولتی تحت هر شرایطی تلاش میکنند که فعالیت سازمان را بینقص جلوه دهند و ازآنجاییکه مطبوعات و پایگاههای خبری با سند و مدرک مشکلات دولتیها را میگویند، دولت مقابل ارباب جراید بازنده میشود. درحالیکه اگر روابط عمومیهای دولت بر پایه روشهای پاسخگویی درست که بخشی از آن پذیرفتن اشتباه است عمل کنند، در جلب اعتماد مردم به دولت مؤثر هستند.
بیدانشی مدیران روابط عمومی، مبالغه و فرار از پاسخگویی که به دلیل ضعف در اقناع است، باعث شده است روابط عمومی دولتی بهجای اینکه نجاتبخش دولت باشد بعضاً موقعیت دولت را به خطر میاندازد و بلای جانش میشود زیرا شهروند خبرنگاران با گرفتن عکس و فیلم از هر عمل غلط و تخلف دولتیها و اشتراکگذاری در فضای مجازی، شرایط را برای دولت سختتر میکنند. روابط عمومیهای دولت برای اینکه در عمل دولت را مردمی نشان دهند چارهای ندارند مگر اینکه روی ریل علم روابط عمومی حرکت کنند.