وحید عابدینی، مدرس دانشگاه
نویسنده تلاش می کند برای اینکه حرف های تکراری نزند از خوش بینی و بدبینی فاصله بگیرد. زیرا همیشه به برجام خوشبین بوده، وی می گوید مساله ما امروز خوشبینی و بدبینی یا می شود و نمی شود نیست. سخت خواهد بود اگر امروز کسی بخواهد با قاطعیت در این مورد نظر بدهد. ما دعوای ساختار کارگزار داریم. سوال این است که آیا ساختار ها هستند که به نیروهای اجتماعی شکل می دهند یا نیروهای اجتماعی و یا کارگزاران هستند که مسائل سیاسی را شکل می دهند. صاحب نظران در این مورد نظرات متفاوتی دارند. مهم است که ما چگونه این مساله را بفهمیم. در مورد احیای برجام و امکان توافق بین ایران و آمریکا راحت نیست که بگوییم این می شود یا نمی شود؟! چون شما با ساختار هایی مواجه هستید که یک سری کارگزار در درون آن کار می کنند. اگر نظریه ساختاری می گوید منافع ملی ایران و آمریکا ایجاب می کند که برجام احیا شود. اساسا دنیای بدون برجام برای ایران و آمریکا و حتی برای اروپا و کشور های خاورمیانه دنیایی عجیب و غریب خواهد بود. بنابراین از منظر ساختاری هیچ تردیدی نیست که برجام احیا خواهد شد. زیرا سناریو های رقیب آنقدر خطرناک هستند که این توافق در نگاه ساختاری الزامی است. ولی باز هم نمی توانیم بگوییم قطعی است چون بازیگرانی هستند که هر لحظه با عاملیت های خودشان بازی را به هم می زنند همانطور که دیده ایم. مثلا اگر ترامپی نمی بود برجام دچار این مساله نمی شد.در این میانه عاملیتی به نام ترامپ وارد سیاست خارجی آمریکا شد که اتفاقا ضد ساختار سیاست و ساختار تصمیم گیری سیاست خارجی آمریکا بود و آمد و برجام را پاره کرد. حتی خانم هیلاری کلینتون و یا هر جمهوری خواه دیگری که می آمد برجام به این صورت و به این سرنوشت دچار نمی شد. به یاد داشته باشیم که ترامپ استثنایی در سیاست آمریکا بود و تکرار او به سادگی ممکن نیست. مساله شکل گیری راست افراطی و پوپولیست در دنیا دوره ای بود ضربه ای جدی خورد و به این راحتی تکرار نخواهد شد. من می خواهم بگویم در این بین در هر دو کشور ایران و آمریکا عاملیت هایی وجود دارند که تصمیم می گیرند و تفاوت این است که عاملیت های آن ها در یک سطح نیست. عاملیت ها بسیار مهم هستند. در ایران اگر تغییر دولت اتفاق نمی افتاد و کار آقای روحانی دو سه سال دیگر ادامه داشت به راحتی برجام قابل احیا بود. اتفاقی که در ایران افتاد با تغییر نیروها در مجلس و بعد تغییر دولت و تغییر در تیم مذاکره کنندگان ضربه و وقفه ای در مذاکرات ایجاد کرد که احیای آن دوباره طول می کشد. حتی اگر آقای همتی هم در انتخابات پیروز می شد و آقای ظریف و تیم او مجددا کار مذاکره را ادامه می دادند باز هم وقفه ای داشتیم ولی وقفه جدی نبود و امکان نتیجه گرفتن در برجام زیاد بود. عاملیت ها در نتیجه برجام بسیار مهم هستند باید توجه داشت که مثلا امروز آقای شمعخانی چه کاری می کند؟ آقای رییسی چقدر می تواند بر این کار مسلط باشد؟ نقش آقای امیر عبدالهیان چیست؟ بنابراین تمامی این بازیگران نقشی را ایفا می کنند تا این بازی رقم بخورد. نویسنده می گوید درست است که وزن این بازیگران متفاوت است ولی برآیند آن مهم است. امروز در کنگره آمریکا کار بایدن سخت است چون کنگره در دست جمهوری خواهان است. اگر در آمریکا سندرز یا جان کری رییس جمهور بودند کار برای ما آسان تر بود. برای درک بهتر موضوع عاملیت ها از جنگ ایران و عراق مثال می زنم. در این جنگ دو بازیگر مهم وجود داشت، صدام که به دلیل ساختار حزب بحث عاملیت بالایی داشت و کسی در عراق در مقابل او قرار ندارد در ایران نیز به دلیل کاریزمای امام و شرایط انقلابی که وجود داشت نقش رهبری بسیار پر رنگ بود. عاملیت آقای هاشمی رفسنجانی و سپاه نیز وجود داشت ولی در نهایت تصمیم گیرنده رهبر است. امروز ما در چنین شرایطی قرار نداریم. موقعیت تصمیم گیران تغییر کرده است و عاملیت ها تغییر کرده است. در چنین شرایطی مهم است که رییس مجلس آقای قالیباف باشد یا آقای لاریجانی. مهم است که دبیر شورای عالی امنیت ملی آقای شمعخانی باشد یا آقای جلیلی. تک تک این بازیگران مهم هستند. شاید هر کدام وزن کمی داشته باشند ولی مساله آنقدر لب مرزی است که یکی دو درصد ها مهم هستند. در نهایت باید بگویم که از نظر دولت ها چه ایران و چه آمریکا به برجام نیاز دارند و برجام در این شرایط ضروری است. مطمئنا نیاز ایران به برجام بیشتر است و ایران در دنیای بدون برجام بیش از باقی بازیگران هزینه خواهد داد.