دکتر علی میرزامحمدی جامعهشناس
[email protected]
* به گفته «کارل مانهایم» جامعهشناس مجاری، عقاید افراد مختلف وابسته به طبقه و منافع اجتماعی آنهاست
* بیشتر روزنامهها به نوشتارهای منتقد با جریان خود فرصت عرضاندام نمیدهند
مطبوعات و به ویژه روزنامهها، مجمع حضور نخبگان و اندیشههای گوناگون جامعه و رکن چهارم تحقق مردمسالاری هستند. توجه به مطبوعات، احیاء حیاتیترین مطالبات مردم یعنی حقوق عامه و اساسی و در صدر آنها اطلاعرسانی و اطلاعیابی مردم است. در این میان، صفحه اول روزنامهها به عنوان ویترین اندیشهها و اطلاعات ارائهشده به مخاطبان، از جایگاه ویژهای برخوردار است. برخی یادداشتهای ارائهشده در این صفحات، در دیگر رسانهها نیز بازتاب مییابند و جرقه مباحث و دیدگاههای جدید و متنوع زده میشود؛ اما روزنامهها فقط پمپاژ و بازنشر کننده افکار و اندیشههای جدید نیستند، بلکه فراتر از آن، فیلتر و گزینش کننده آنها نیز محسوب میشوند. بر این اساس، آنها همچنین مشخص میکنند که مطلب چه کسی و در چه زمانی و در کدام بخش در ویترین (صفحه اول) یا در صفحات کماهمیتتر روزنامه، چاپ شود. درنتیجه روزنامهها بهواقع نهتنها محل تنازع اندیشهها، بلکه برخورد قدرتهای مختلف با یکدیگرند. با این مقدمه، این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که یادداشت نویسی روزنامهای در ایران، در محل تضارب قدرتهای مختلف چه وضعیتی دارد و چه آسیبهایی، یادداشت نویسی روزنامهای در ایران را تهدید میکند. بهطورکلی آسیبهای این حوزه را میتوان در موارد زیر موردبحث قرار داد:
نابرابری فرصت نویسندگان
روزنامههای ایرانی از منظر یادداشت نویسی، وضعیت یکسانی ندارند. برخی روزنامهها یادداشتهای محدودی را در صفحه اول منتشر میکنند؛ اما در ویترین برخی روزنامهها مانند روزنامه اعتماد، آفتاب یزد، شرق و آرمان ملی، یادداشتهای مختلف دریافتی از نخبههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، اهمیت کلیدی دارد. بیشتر این روزنامهها با عکسهایی از نویسندگان، مطالب و دیدگاههای آنها را منتشر میکنند. نگاهی به صفحات اول این روزنامهها در طول چند ماه به خوبی نشان میدهد که نویسندگان مشارکتکننده در این نوشتهها محدود هستند. این روزنامهها با سیاستها و خطمشیهای تعریف شده برای خود، به راحتی اجازه انتشار مطالب انتقادی را به صاحبان اندیشههای مختلف نمیدهند. حتی با وجود همخوانی مطالب ارسالی نویسندگان با سیاستهای روزنامه و قابلیت و شایستگی نویسنده در طرح مسائل جدید و بهروز، عوامل دیگر باعث میشود که روزنامهها، مطالب آنها را در رقابت با دیگر نویسندگان با تأخیر و در صفحات کماهمیت روزنامه منتشر کنند!
این روزنامهها را از منظر نوع یادداشتهای منتشر شده میتوان به دو گروه دستهبندی کرد: روزنامههای «تخصص گرا» که تلاش دارند محتوای یادداشتهای منتشر شده آنها از سطحی نسبتاً بالا برخوردار باشد و به این جهت در ویترین این روزنامهها اگر یادداشتی از نویسندگان غیر چهره چاپ میشود به احتمال اهمیت مطالب و قدرت تحلیلی بالای آنها دلیلی بر انتشار آنها بوده است. همچنین بهندرت در مطالب این روزنامهها، مطالب خارج از مسائل روز منتشر میشود. در مقابل این دسته از روزنامهها، با روزنامههای با مخاطب عام روبرو هستیم که این سختگیریها و استانداردها در آنها چندان رعایت نمیشود. در این روزنامهها، مطالب مختلف از حوزههای مختلف چاپ میشود. این روزنامهها، ملغمهای از مطالب مختلف در خود دارند که ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند.
واقعیت عدم وجود فرصتهای برابری برای نویسندگان یادداشتها، به رغم شایستگیهای آنها در تحلیل و غنای مطالب در گفتگوی یکی از کارکنان یک روزنامه مطرح کشور در واکنش به مطلب ارسالی نویسنده اینگونه بازتاب یافته است: ایکاش یادداشت خود را کمی زودتر میدادید، فکر نمیکنم سوگلیها به شما فرصت بدهند یادداشتتان، شنبه چاپ بشود!
بسیار نویسی
آسیب دیگری که در روزنامهها از دیدگاه نویسنده این نوشتار قابلتأمل است به نویسندگانی مربوط میشود که به نوشتن اعتیاد دارند و یادداشتهای مختلف آنها در روزنامهها منتشر میشود. ما در این نوشتار از این پدیده با واژه مجعول «بسیار نویسی» یاد میکنیم. ممکن است برخی این «بسیار نویسی» و «همیشه نویسی» را دلیلی بر قوت نویسنده قلمداد کنند، ولی واقعیت این است که نوشتن نیز مانند دیگر کارها و حتی بیشتر از آنها، نیازمند بازیابی و ریکاوری ذهنی و روحی است. نگاهی به مطالب بسیار نویسان در برخی روزنامههای کشور نشان میدهد که برخی مطالب ارائه شده آنها به آسمانوریسمان بافتن شباهت دارد و سطح غنای مطالب آنها به علت این بسیار نویسی در حال تنزل است.
برخی بسیار نویسان روزنامهها از کارکنان آنها هستند و در حقیقت به نوشتن اجبار و تعهد دارند؛ اما در این میان افرادی هم هستند که شهرت و یا مطرح شدن، انگیزهای قوی است که آنها را به اعتیاد نوشتن میکشاند. بسیار نویسان بهتدریج به چهره تبدیل میشوند و مانع از دیده شدن افکار جدیدی میشوند که تزریق آنها به بدنه مطبوعات کشور میتواند روح تازهای بدمد.
بسیار نویسان، هم خود خسته میشوند و هم جامعه مطبوعاتی و مخاطبان را خسته میکنند. آنها همچنین با پررنگ کردن مطالب کماهمیت و کمرنگ کردن مطالب کلیدی، روند طرح مسائل اجتماعی و سیاسی کشور را دچار اختلال میکنند.
تحلیل بر مبنای منافع جناحی و حزبی
یادداشت نویسی روزنامهای باید ارائهدهنده افکار روشنفکرانه و بهروز باشد. همعقیده با «کارل مانهایم» جامعهشناس مجاری میتوان گفت که عقاید افراد مختلف وابسته به طبقه و منافع اجتماعی آنهاست، ولی روشنفکران خود را از ریشههای اصلیشان وارهاندهاند و پیوسته در گفتگو با یکدیگرند و از طریق انتقاد متقابل، بقایای تعصب اولیهشان را رها میکنند؛ اما یادداشت نویسی در روزنامههای ایران بر مبنای منافع جناحی و حزبی اتکا دارد و بیشتر روزنامهها به نوشتارهای منتقد با جریان خود فرصت عرضاندام نمیدهند. از طرف دیگر، روزنامهها در میانه دو آسیب مهم «عوامزدگی» و «اتکای به قدرت دولتمردان»، معلق هستند که استقلال آنها را تهدید میکند. این معلق بودن بیشتر به تقلای آنها برای ماندن در عرصهای مربوط میشود که چندان موردحمایت دولت و حتی جامعه مدنی قرار نمیگیرد و احتمال حذف آنها در این رقابت نابرابر بسیار است.
گفتمان نامتناسب با مخاطب
روزنامههای ایرانی در سبک زبانی یادداشت نویسی از گفتمانهای علمی، ادبی و ژورنالیستی بهره میگیرند؛ اما در این میان، کمتر به یادداشتهایی برمیخوریم که بتوانند زبان علمی را با زبان ادبی و ژورنالیستی در همدیگر تلفیق کنند. این مسئله موجب میشود مخاطبان عادی از گفتمان علمی برخی روزنامهها اجتناب کنند؛ همچنین گفتمان صرفاً ژورنالیستی برخی روزنامهها با مطالب عامیانه و کم محتوا و احساسی، مخاطبان خاص را راضی نمیکند و چیزی به اندوختههای فکری مخاطبان عام نمیافزاید.
سطح روا داری پایین
مطبوعات به عنوان رکن چهارم مردم سالاری، نیازمند برخورد انعطافی همراه با تسامح و مدارا هستند. بخشی از رواداری به سیاست خود روزنامهها و بخش مهم آن به سیاستگذاریهای کلان کشور به ویژه نهادهای کنترلی مربوط میشود. متأسفانه، یادداشتهای انتقادی توسط بیشتر روزنامهها مورد استقبال قرار نمیگیرند و یا انتشار آنها منوط به سانسور و اعمال تغییراتی میشود که شالوده اساسی ایده نویسنده را در هم میشکند. متأسفانه از این مسئله غفلت میشود که یادداشت نویسی انتقادی نهتنها مانعی بر سر راه پیشرفت و توسعه کشور نیست، بلکه با تضارب آرا و نقادی بهموقع، عاملی در جهت طرح مناسب مسائل و ارائه راهکار در جهت بهبود مسائل مختلف کشور است. بر اساس آنچه درباره آسیبشناسی یادداشت نویسی روزنامهای در ایران گفته شد بهتر است روزنامهها با تجدیدنظر در سیاستهای خود، غنای مطالب را ارتقا بخشیده و با جلب و جذب افکار جدید، اشاعه دهنده نوآوری و خلاقیت در حوزههای مختلف کشور باشند. آنها همچنین میتوانند مطالب و یادداشتهای منتشر شده خود را هر ماه مورد ارزیابی و بازخورد مخاطبان قرار دهند. تحقیق در این باب نیازمند پژوهش در قالب تحلیل محتوای کیفی و کمی است که میتواند برای سیاستگذاریهای روزنامهها بسیار مفید باشد.