شما علت افزایش قیمت کالاهای اساسی در بازار را چه میدانید؟
در ماههای پایانی سال گذشته تورم ماهانه و نقطهبهنقطه کاهشی بود. علی رقم اینکه ماههای پایان سال بود، اما ارقام تورم سیر نزولی داشت. انتظار این بود که در فرودین ماه هم همین روال ادامه پیدا کند. زیرا همیشه در دو سال ابتدایی تشکیل دولت تورم رو به کاهش میرفت. اما در دولت فعلی به دو دلیل در فرودین ماه سال جاری این اتفاق نیفتاده است. دلیل اول روند مذاکرات وین است که اخبار مثبتی از احیای برجام مخابره نمیشود. باور عمومی این بود که در بهمن و اسفندماه سال گذشته احیای برجام شکل گیرد و هر دو طرف مذاکرهکننده امیدوار بودند توافق صورت گیرد. دلیل دوم مسائلی است که در امریکا اتفاق میافتد. نامهای که دموکراتهای حامی مذاکره به بایدن ارسال کردند و مخالفت خودشان را بدون پیششرط با احیای برجام اعلام کردند تأثیر خودش را در اقتصاد ایران میگذارد. دولت باید یک واقعیت را بپذیر که بدون تجارت خارجی شاخصهای اقتصادی هیچ کشوری رشد نمیکند. قویترین اقتصادهای دنیا بدون تجارت خارجی نمیتوانند به تعادل برسند چه اقتصاد چین باشد و چه آمریکا. تنشی که بین اوکراین و روسیه اتفاق افتاده آثارش در اقتصاد اروپا و آمریکا قابلمشاهده است. وقتی کشور دچار یک تنش بلندمدت در حوزه روابط بین الملل است برای کشوری مثل ایران که اقتصادش بر پایه نفت و پتروشیمی است آثارش امروز نمایان میشود. یکی از مهمترین لنگرهای اقتصاد ایران نرخ ارز است. نوسانات نرخ ارز اقتصاد ایران را متأثر میکند. نوسانات نرخ ارز هم وابسته به تجارت خارجی کشور است. از سوی دیگر در قانون بودجه دو نکته مهم وجود دارد، بیش از 500 هزار میلیارد تومان از منابع عمومی بودجه متأثر از درآمدهای نفتی است حالا به هر دلیلی مانند تحریمها اگر این درآمدهای نفتی محقق نشود کسری بودجه شکل میگیرد و این کسری یعنی افزایش پایه پولی و درنتیجه تولید تورم. نکته بعد حذف ارز ترجیحی است. دولت قصد دارد اگر ارز ترجیحی بر دارو حذف شود بیمهها را موردحمایت قرار دهد. اما تا شکل واقعی حمایت توسط دولت محقق شود آثار آن را بهصورت افزایش قیمت در بازار مشاهده میکنیم.
علی رقم اینکه دولت اعلام میکند روند صادرات نفت به دوران پیش از برجام برگشته و برخی منابع بلوکهشده ایران آزادسازی شده است چرا تأثیری در اقتصاد کشور نمیگذارد؟
بخشی از این اخبار شاید در حد همان مواضع رسانهای باشد که معمولاً دولت برای کنترل جو روانی جامعه انجام میدهد. اما فرض بر اینکه اگر تمام این موارد صحیح هم باشد طبق آمار رسمی بانک مرکزی در سال گذشته 18 میلیارد دلار درآمد نفت داشتهایم که اگر در مقام مقایسه بگذاریم در سال 1390 120 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم. در حقیقت در سال 1400 کمتر از 10 درصد درآمد در سال 90 داشتیم. واقعیت این است که با توجه به حجم اقتصاد ایران اگر تمام مبلغ 18 میلیارد دلار وارد اقتصاد کشور شده باشد این رقم عدد بزرگی نیست. اقتصاد ایران از سال 1397 از روال طبیعی و نرمال خارج شد. بخش قابلتوجهی از صادرات و واردات ما به دلیل تحریم از مجاری رسمی و قانونی نیست لذا واردات کالا باقیمت گران به کشور میآید و این هزینه را مصرفکننده باید پرداخت کند. در سال 1390 مجموع واردات و صادرات ما حدود 250 میلیارد دلار بوده که بعد از 10 سال بجای اینکه این رقم دو یا سه برابر شود به نصف سال 90 یعنی 100 میلیارد دلار رسیده است. آثار این اتفاقات در نوسانات قیمت کالاهای اساسی مشخص میشود.
چرا دولت مکرر اعلام میکند که شرایط ذخایر ارزی و کالاهای اساسی در وضع مطلوبی است، اما قیمتها هرروز افزایش مییابد؟
این موضوع طبیعی است. دولت باید بهگونهای عمل کند که افکار عمومی کنترل شود. البته این دلیل خوبی نیست که خلاف واقع بگوید. دولت میتواند هر کالایی را از هر نقطه جهان وارد کند، واردات این کالا مهم نیست بلکه قیمت و هزینه تمامشده آن کالا مهم است. تحریمها هزینه واردات و صادرات را افزایش داده است.البته میتوان تحریم را دور زد و کالا وارد کرد، پرسش این است "به چه قیمتی" ؟